بررسي ويژگي‏هاي كتاب الكافي و روش كليني در آن - صفحه 457

مرتّب و مدوّن نبود، يكى كوچك تر و يكى بزرگ تر، يكى با خط ريز و ديگرى درشت، يكى درهم و برهم و ديگرى جدا و بافاصله و موضوعات و مسائل نيز چنان كه گفتيم، جداى از يكديگر نبود و مطالب آنها موضوع بندى شده نبود، به علاوه، گاهى در يك سؤال و جواب، چند پرسش از چند موضوع پرسيده شده و جواب دريافت شده بود. فهرست نويسى و ويراستارى نيز وجود نداشت.
چه بسا اشخاصى، نوشته هايى را به امانت مى گرفتند و چون با اسلام و مذهب اهل بيت عليهم السلام ، دشمنى داشتند، در مدت دستيابى به اين اصول، رواياتى جعل مى كردند و احاديثى وضع مى نمودند و ساخته ها و پرداخته هاى خود را در لابه لاى خطوط و سطرها و در فواصل نوشته هاى اصلى مى نگاشتند و رقم مى زدند و سپس آنها را به اين صورت، به صاحبانشان باز مى گرداندند. به همين دليل، احاديث راستين و مذهبى، با اين روايات مجعول و ساختگى، درهم مى آميختند و همان گونه باقى مى ماندند و مشخص نمى شد كه چيزى به آنها اضافه شده است و بدين وسيله، موجبات گمراهى و تحريف عقايد و تغيير حقايق و دگرگونى در مبانى اصيل مذهبى، فراهم مى شد.
از شواهد اين ادّعا، وجود شخصى به نام عبدالكريم بن ابى العوجاء بود كه به الحاد و كفر و ضد خدا بودن و گمراه كردن بندگان خدا و القاى شبهه ، اشتغال داشت و به فساد عقيده معروف بود و سرانجام از طرف حكومت وقت، به كفر و اجراى حكم اعدام، محكوم گرديد. هنگامى كه او را براى انجام دادن مراسم اعدام مى بردند گفت: «مرا چه باك از كشته شدن كه من، چهار هزار حديث، جعل كرده ام و در لابه لاى احاديث شما پراكنده ام». ۱
البته ائمّه اطهار عليهم السلام ، در زمان حيات خود، عليه دسيسه گران، اقدام به افشا مى نمودند و به وسايل گوناگون، در رفع و دفع اين تحريف ها و توطئه ها كوشش

1.. الرسائل، شيخ انصارى، ج ۱، ص ۳۲۶؛ الأمالى، سيد مرتضى، ج ۱، ص ۹۵.

صفحه از 488