اجتهادات و بيانات ثقة الإسلام كليني - صفحه 263

معارف و عمل به وظايف بوده ، در مواردى خود به اظهار نظر فقيهانه پرداخته است و اين ، خود موضوع اين نوشتار است كه به تفصيل به شرح آن خواهم پرداخت.
كلينى، هر چند در حجم و فراوانى اظهار نظرهاى فقيهانه شيخ صدوق در كتاب من لايحضره الفقيه و شيخ طوسى در تهذيب الأحكام يا الاستبصار، به ارائه نظر مستقيم خود نپرداخته است ، امّا تنها چينش ابتكارى و گزينش عناوين باب ها به خوبى نشان مى دهد كه فقيهى متضلّع به تدوين الكافى پرداخته است. و اگر مجلسى اوّل ، در مقايسه ميان شيخ كلينى و شيخ صدوق، علّت نقل قول علما از صدوق و عدم نقل قول از كلينى را اين مى شمارد كه اوّلى گاه اجتهاد مى كند «به خلاف ثقة الاسلام كلينى كه اخبارى محض است» ، امّا تأكيد دارد كه «گمان اين ضعيف آن است كه كلينى را نظير نيست در فضل و حال». ۱ و پيداست كه نمى خواهد شخصيت اجتهادى وى را ناديده بگيرد و او را در سطح يك محدّث برجسته محدود سازد ؛ بلكه روش و كار وى را در تدوين الكافى ، بر مدار نقل احاديث مى شمارد .
افزون بر اينها ، كلينى ديدگاه فقهىِ فقهاى متقدّمى چون يونس بن عبد الرحمان و فضل بن شاذان نيشابورى را بويژه در احكام مواريث بازگو مى كند. فضل ، كه پدرش شاگرد يونس بوده، چنان كه كلينى آورده، در مواردى بر ديدگاه فقهى يونس خرده گيرى كرده و نظر ديگرى مى دهد. اين گونه نقل هاى فقهى ، علاوه بر موارد متعددى است كه كلينى از برخى اصحاب از جمله خود يونس و بويژه معاوية بن عمار نقل مى كند كه به امام عليه السلام مستند نشده و «موقوف» و «مقطوع» است ، امّا به عنوان روايت است و هم سياق با ديگر روايات متصل و متفاوت با نقليات فقهى وى است .

فقاهت كلينى در نگاه ديگران

شخصيت حديثى، كلامى و در عين حال فقهى ثقة الاسلام كلينى و نام آورىِ وى در عرصه فقه ، به رغم عدم نگارش متون فقهى رايج، واقعيتى نبوده كه از نگاه عالمان

1.لوامع صاحبقرانى، ج۳، ص۳۳۴ .

صفحه از 308