اجتهادات و بيانات ثقة الإسلام كليني - صفحه 270

حكما آن را صفت ذات شمرده و متكلّمان صفت فعل دانسته اند. كلينى به پيروى از ظواهر رواياتى چند، بابى را با عنوان اين كه اراده از صفات فعل است گشوده و هفت روايت را در آن بازگو كرده است. آن گاه خود بحثى كلى را در شرح مميّزات صفات ذات و صفات فعل ارائه كرده است تا از جمله ثابت كند اراده از صفات فعل است. وى ، نخست در تمايز ميان صفات ذات و فعل ، قاعده اى ارائه مى كند و آن اين كه هر صفتى وجودى كه داراى مقابلى وجودى باشد ، اين جزء صفات فعل است. آن گاه در شرح آن، سه وجه را آميخته با مثال ذكر مى كند:
يك . هر صفت وجودى كه داراى صفت وجودى مقابلى باشد، جزء صفات فعل خواهد بود نه ذات ؛ زيرا صفات ذات ، همه عين ذات اند و ذات ، ضدّ ندارد. ما در وجود، هم چيزهايى را سراغ داريم كه مورد رضايت خداوند است و هم چيزهايى كه مورد سخط اوست . چيزهايى ، متعلّق خواست و اراده اوست و امورى را نيز نمى خواهد. اگر «اراده» ، همانند علم و قدرت ، جزء صفات ذات بود، آن چه را خداوند «نمى خواهد» ، ناقض «خواست» او خواهد بود. چه اين كه اگر آن چه را «دوست» دارد ، از صفات ذات باشد، آن چه مورد «بغض» است ، ناقض آن خواهد بود. در حالى كه حبّ ، بغض ، رضا و سخط را به او نسبت مى دهيم، پس اين ها صفت فعل اند.
دو . قدرت ، صفت ذات است كه به ممكنات تعلّق مى گيرد نه واجب و نه ممتنع. و نسبت آن به دو طرف شى ء ممكن ، يكسان است. بنا بر اين ، هر چه صفت ذات باشد ، امرى ازلى و غير مقدور است، و هر چه صفت فعل باشد، امرى ممكن و مقدور است. با اين حساب ، مى گوييم چون علم خداوند تعالى به اشيا ، ضرورى و واجب بالذات است و عدم آن محال و ممتنع بالذات، پس نمى توان گفت خداوند مى تواند بداند و

صفحه از 308