اجتهادات و بيانات ثقة الإسلام كليني - صفحه 274

و أنّ الأصل فى الجميع ، أن يأوّل على وجه لا يخلّ بالتوحيد الخالص عن التشبيه . ۱

4. تفسير توحيد

كلينى همچنان در مبحث توحيد، بابى را با عنوان «جوامع التوحيد» گشوده و در آن بخشى از روايات و خطبه هايى را كه به شكلى جامع و گسترده به شرح توحيد پرداخته ، بازگو كرده است. نخستين مورد آن مرفوعه اى است كه طى آن، حضرت صادق عليه السلام خطبه اى را از امير المؤمنين عليه السلام نقل كرده كه حضرت عليه السلام ، بار دومى كه مردم را به جنگ با معاويه فرا خواند ، آن را در ميان مردمى كه گرد آمده بودند ، بيان فرمود .
محتواى خطبه كه حدود دو صفحه كتاب مى شود، كلينى را به شگفتى و اعجاب واداشته است و ضمن اشاره به اين كه اين خطبه ، از خطبه هاى معروف حضرت است تا جايى كه سر زبان هاى مردم افتاده و نقل مجالس است ، تأكيد مى كند كه هر كس خواهان دانش توحيد باشد ، اين خطبه، اگر در آن تدبّر كند و مفاد آن را بفهمد، براى او بس است، و اگر زبان هاى جن و انس گرد هم آيد و در آن زبان ، پيامبر نباشد تا توحيد را آن گونه كه حضرت پدر و مادرم به فدايش بيان كرده بيان كنند ، نمى توانند و اگر تفسير و تبيين حضرت عليه السلام نبود ، مردم نمى دانستند كه چگونه راه توحيد را بپيمايند:
فلو اجتمع ألسنة الجنّ و الإنس ليس فيها لسان نبى على أن يبينوا التوحيد بمثل ما أتى به بابى و أمى ما قدروا عليه و لولا إبانته عليه السلام ما علم الناس كيف يسلكون سبيل التوحيد .
آن گاه به فرازهايى از محتواى خطبه مى پردازد كه حضرت امير عليه السلام چگونه به بيان حقايق پرداخته و حرف هاى ناسفته و نادرست را به كنار زده است ، گمان باطل دوگانه پرستان و شبيه گرايان را چگونه پس زده است و با دو كلمه، چگونه صفت اعراض و اجسام را از خداوند دور ساخته است . ۲

1.شرح اُصول الكافى، ج۳، ص ۲۹۸ و ۲۹۹ .

2.الكافى، ج۱، ص ۱۳۶.

صفحه از 308