سال با امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ بوده است. ۱ كلينى در سال تناثر نجوم (329 ق) وفات يافته و اين سال، مقارن با پايان غيبت صغراى امام عصر عليه السلام است. ۲ پدر شيخ صدوق نيز در همين سال به ديار باقى شتافته است. ۳
مرحوم نجاشى (م 450 ق)، كلينى را اين گونه معرّفى مى كند:
محمّد بن يعقوب بن اسحاق، ابو جعفر كلينى ـ كه علان كلينى رازى ، دايى او بود ـ شيخ و بزرگ اصحاب ما در زمان خود در رى بود و موثّق ترين و دقيق ترين كس در حديث، به شمار مى رفت. وى كتاب بزرگى را كه به نام خودش (يعنى كلينى) مشهور است و الكافى ناميده مى شود، در طول بيست سال، تصنيف كرده است ...ابو جعفر كلينى ـ كه خدايش رحمت كند ـ در سال 329 [هجرى] ـ يعنى سال تناثر نجوم ـ در بغداد، وفات يافت و محمّد بن جعفر حسنى، مكنّى به ابوقيراط بر او نماز گزارد. ۴
شيخ طوسى رحمه الله نيز در الفهرست خود، كلينى را اين گونه توصيف مى كند:
محمّد بن يعقوب، مكنّا به ابو جعفر، ثقه و شناسا به اخبار. او را كتبى چند است كه الكافى، يكى از آنهاست ... . محمّد بن يعقوب، در سال 328 ۵ در بغداد، وفات يافت
1.الكلينى و الكافى ، ص ۱۲۵ .
2.رجال النجاشى، ص ۳۷۷ ـ ۳۷۸.
3.همان ، ص ۲۶۱. بنا بر همين گزارش، پدر صدوق در سال ۳۲۸ ق، به بغداد سفر كرده و در آن، فعاليت هاى حديثى هم داشته است. از اين رو بعيد نيست كه با مرحوم كلينى نيز ديدار كرده باشد.
4.همان، ص ۳۷۷ ـ ۳۷۸ .
5.گفتنى است كه اختلاف يك ساله در سال وفات مرحوم كلينى (يعنى ۳۲۸ يا ۳۲۹ ق) مى تواند به اختلاف مورّخان در تعيين نخستين سال هجرى باز گردد. برخى از مورّخان، نخستين سال هجرى را از ماه ربيع ـ كه هجرت در آن روى داده ـ تا ماه محرّم اختيار كرده اند و برخى نخستين سال را سالى دانسته اند كه با ماه محرّم آغاز شده و نيم سالِ پيش از محرّم را سال اوّل به شمار نياورده اند. بدين ترتيب، سال دوم هجرى طبق مبناى اوّل، مطابق با سال اوّل هجرى طبق مبناى دوم مى شود و از اين روى، همواره در گزارش هاى تاريخى، شاهد دو نقل هستيم كه ناظر به دو مبنايند و هرگز از اختلافى واقعى حكايت نمى كنند، چنان كه در تاريخ ولادت امام حسين عليه السلام ، آن را سال سوم و برخى سال چهارم هجرى دانسته اند و در تاريخ شهادت ايشان نيز سال ۶۰ و ۶۱، هر دو، ذكر شده است. در باره تاريخ ولادت امام عصر نيز سال ۲۵۵ و سال ۲۵۶، هر دو، گزارش شده است. همه اين نقل ها درست اند و على رغم اختلاف لفظى و ظاهرى، به امور واقعى يكسانى اشاره دارند و نمى توانند نوعى حيرت و اختلاف واقعى در تعيين تواريخ به شمار آيند.