رابطه علمي شيخ صدوق و مرحوم كليني - صفحه 236

در مورد مسافرت هاى شيخ صدوق نيز ، تاريخ نگارى مدوّنى به ميراث نمانده است. با اين حال ، موارد زير از لابه لاى گزارش هاى تاريخى و آثار خود صدوق ، استخراج شده اند:
1 . از قم به رى (347 ق) ، 2 . از رى به مشهد مقدّس (352 ق) ، 3 . نيشابور (352 ق) ، 4 . مرورود (352 ق) ، 5 . بغداد (352 ق) ، 6 . همدان (354 ق) ، 7 . كوفه (354 ق) ، 8 . مكّه معظّمه و مدينه منوّره (354 ق) ، 9 . فيد (354 ق) ، 10 . بغداد (355 ق) ، 11 . مشهد مقدّس (367 ق) ، 12 . مجدّدا مشهد (368 ق) ، 13 . سرخس (368 ق) ، 14 . بلخ (368 ق) ، 15 . فرغانه (368 ق) ، 16 . سمرقند (368 ق) ، 17 . ايلاق (368 ق) ، 18 . استرآباد و جرجان (368 ق) . ۱
چنان كه مشاهده مى شود ، پيش از سال 347 ق و در دوره حيات مرحوم كلينى ، هيچ گونه سفرى براى شيخ صدوق گزارش نشده است ، هر چند كه عدم گزارش سفرهاى شيخ در دوران جوانى، دليلى بر وجود نداشتن چنان سفرهايى نيست ، بويژه آن كه شيخ طوسى در رجال خود ، از جناب تلّعكبرى نقل كرده كه پدر شيخ صدوق (على بن بابويه) در سال تهافت كواكب ـ كه ظاهراً همان سال تناثر نجوم است ـ به بغداد آمده و تلّعكبرى اجازه روايت تمام آثار على بن بابويه را در اين سفر از او دريافت كرده است. ۲
اين سال بنا به نقل نجاشى ، واپسين سال حيات على بن بابويه و ابو جعفر كلينى است. بنا بر اين ، نمى توان دور از تصوّر دانست كه شيخ صدوق ، پدر خود را در اين سفر همراهى مى كرده است ، چنان كه عجيب نيست مرحوم كلينى را نيز ديدار كرده باشد و اجازه نقل الكافى را نيز از شخص او ، دريافت كرده باشد. ۳

1.ر. ك: شيخ صدوق ، ص ۶۹ ـ ۷۶ .

2.رجال الطوسى ، ص ۴۳۲ .

3.در ادامه خواهيم گفت كه بر فرض وجود چنين اجازه اى از سوى كلينى مسلّماً نحوه تحمّل الكافى ، از نوع سماع و قرائت بر شيخ صدوق نبوده است ، وگرنه دليلى وجود نداشته كه صدوق همواره روايات الكافى را به واسطه اساتيد خود ، نقل نمايد .

صفحه از 260