حديثى و كلامى اماميه، در دهه هاى اين قرن، به رشته تحرير درآمدند. قم و بغداد، مركز فعاليت هاى علمى دانشمندان شيعى مذهب بودند، و مكاتب مهمى را در خود پروراندند. در همين زمان، دو گرايش مهم علمى در جهان تشيّع به وقوع پيوست: گرايش متن گرا، به رهبرى شيخ صدوق، و روش اصولى يا اجتهادى، به پيشوايى شيخ مفيد. تقاطع اين دو شيوه دين شناسى را مى توان در كتاب تصحيح الاعتقاد شيخ مفيد ـ كه ويرايش علمى الاعتقادات شيخ صدوق است ـ ديد. قم ، به مكتب متن گرايان يا اهل الحديث گراييد و بغداد، در قبضه اصوليان باقى ماند . هر دو طيف ، مراتب و شبكاتى داشتند كه از نظرها دور نبودند. ميزان اهتمام و اعتقاد به نقد حديث، و نگاه به ديگر منابع معرفتى (مانند عقل و اجتهاد)، مهم ترين مرز و ميّز ميان عالمان محسوب مى شد. در ميان گروندگان به مكتب قم، شيخ صدوق (م 383 ق) ، و بيش از او شيخ كلينى، با نقد محدود و ضابطه مند، مخالفتى نداشتند؛ امّا در مجموع، عالمان قم ، رغبتى به استدلال و اجتهاد نشان نمى دادند. ۱ اعتدال و ميانه روى در اين موضوع مهم، در زمان شيخ طوسى (م 460 ق) اتفاق افتاد.
از اواخر دوره وكلاى اربعه و از زمان چهارمين وكيل (يعنى ابا الحسن على بن محمّد السمرى)، شيوه اجتهاد و اصول گرايى، نزد فقهاى شيعه رواج يافت. شايد اوّلين فقيهى كه از علماى اماميه، پايه هاى اجتهاد و استفاده از اصول عقليه را بنياد نهاد، حسن بن على العمانى، معروف به «ابن ابى عقيل» باشد. ايشان علاوه بر فقاهت، از متكلّمان بزرگ شيعه اماميه است و كتاب المتمسّك بحبل آل الرسول ، از تصنيفات اوست. به گفته مرحوم مدرّس (صاحب ريحانه الأدب) :
شيخ مفيد، به غايتْ او را ستوده است و او نخستين كسى است كه در اوّل غيبت كبرا، فقه را مهذّب كرد و با قواعد اصوليه، تطبيقش نمود. طريق اجتهاد و تطبيق احكام با ادله و اصول آنها را باز كرد.
1.ر.ك: مقدّمه اى بر فقه شيعه، ص ۳۹ ـ ۴۹ .