كليني: محدّث يا اهل الحديث؟ - صفحه 214

محدّث كلينى را در اين طبقه نشان داد و انگشت نشانه بر آن گذاشت. همين قدر روشن است كه حديث گزارى او از نوع و گونه اخباريان نيست؛ اگرچه تشخيص مشرب فقه الحديثى او نيازمند بررسى هاى بيشتر است. ۱
به هر روى، نبايد گروه هايى مانند خوارج، اهل الحديث، اشاعره و محدثّان را يك جا نقل گرا و متن زده خواند و نقل گرايى را نيز «تقدّم نقل بر عقل» تعريف كرد. اين تعريف، هرگز قادر به تفكيك عقل گرايى از نقل گرايى نيست؛ زيرا در اين تعريف، نه معناى «عقل» روشن است و نه تعريف «تقدّم». براى «تقدّم»، دست كم سه معنا شمرده اند:
1. حجّيت و استقلال در حكم؛
2. اولويت در هنگام تعارض با نقل؛
3. طريقيت در فهم وحى.
معتزله، هم عقل عملى و هم عقل نظرى را مستقل و مقدّم بر نقل مى دانستند؛ ولى اهل حديث، حجّيت و استقلال عقل در هر دو حوزه را باطل مى شمردند. در اين ميان، اشاعره فقط حجّيت عقل نظرى را مى پذيرند،و براى حكم عقل عملى، حجّيتى قائل نبودند؛ امّا محدّثان بزرگ شيعه (مانند كلينى و صدوق)، هرگز منكر عقل و حجّيت آن نبوده اند، البته حدود فهم و دخالت عقل در نظر آنان نامحدود نبوده است؛ امّا مانند اخبارى هاى افراطى، عقل را بالكل، معزول نمى كردند. شيخ كلينى درباره علّت تقدّم «كتاب العقل والجهل» در الكافى مى گويد:
لانّ العقل هو القطب الذى عليه المدار و به يحتج و له الثواب و عليه العقاب. ۲
بنا بر اين، شايد بتوان مدّعى شد كه از نظر كلينى هم عقل نظرى و هم عقل عملى، از استقلال و حجّيت برخوردارند.

1.براى آگاهى بيشتر از تفاوت ميان اصولى ها و اخبارى ها، ر.ك: روضات الجنّات، ج۱، ص۱۲۷ به بعد .

2.الكافى، ج ۱، ص ۹(مقدمه) .

صفحه از 228