كليني: محدّث يا اهل الحديث؟ - صفحه 215

اصطلاحات نامنقح

نخست بايد تكليف برخى اصطلاحاتى كه درباره كلينى رحمه الله و امثال وى به كار مى رود، روشن كرد. اين نكته را بايد توجّه كرد كه تاريخ حديث، سرشار از دانش واژه ها يا اصطلاحاتى است كه معانى شناور يا سيّال دارند. بدين رو، بسيارى از آنها گاه موجب سوء فهم مى شوند. پاره اى از القاب و نشان هايى كه به بزرگانى مانند كلينى رحمه اللهمى دهند، از اين قرار است: محدّث، اهل الحديث، اخبارى، اصحاب حديث، اهل النقل، حديث گرا، حديث گزار، عالم نقلى و .... عدم تنقيح اين واژه ها، گاه موجب استعمال آنها در غير جاى خود مى شود. همچنين شباهت و ترادف معنايى آنها، موجب گرديده كه برخى از مؤلّفان، هر يك از اين كلمات را از باب تفنّن در عبارت، در جاى ديگرى به كار برند .
اگر هيچ يك از اين اصطلاحات، معناى تاريخى و خاصى نيافته بود، چنين تفنّن و تنوّعى، عارى از اشكال بود؛ امّا برخى از آنها بار معنايى خاصى يافته اند و گاه ظرفيت نشستن در جاى ديگرى را ندارند. به مثل، هرگز نمى توان «محدّث» را در معناى «اخبارى» به كار برد، يا «حديث گرا» را جايگزين «اخبارى» كرد؛ زيرا اگرچه به لحاظ لغوى، تفاوت چندانى ميان اخبارى و حديث گرا نيست، امّا هر حديث گرايى را نمى توان «اخبارى» دانست؛ چنان كه مى توان همه اصوليان را حديث گرا هم شمرد. بنا بر اين بايد از اين واژه ها و اصطلاحات، بسيار هوشمندانه و با وسواس عالمانه استفاده كرد. شايد از همين روست كه علماى نخستين، از كلمات واضح تر و روشن ترى استفاده مى كردند تا چنين خلط هايى صورت نگيرد.
گويا نخستين بار، اصطلاح «اخبارى» در برابر «اصولى»، در كتاب الملل و النحل شهرستانى (م 548 ق) آمده است. ۱ در كلام قدما (مانند: شيخ مفيد، سيد مرتضى و

1.الملل و النحل، ج ۱، ص ۱۶۵ .

صفحه از 228