كليني: محدّث يا اهل الحديث؟ - صفحه 218

اصطلاحات، موجب گرديده است كه چنين منازعات و ناهماهنگى هايى پديد آيد. البته اين نقص فرهنگى، فقط در عرصه حديث پژوهى نيست؛ بلكه در حوزه هاى ديگر نيز به تنقيح و بازتعريف اصطلاحات نيازمنديم، وگرنه همچنان مشتركات لفظى، رهزن خواهند بود. به قول مولوى: «اشتراك لفظ، دائم رهزن است».
بدين روست كه بسيارى از بزرگان اماميه، اصطلاحات خود را از راه تقابل، تعريف مى كردند تا خواننده آثارشان به خطا نرود. تعريف از راه تقابل، يعنى به كار بردن دو كلمه در مقابل هم، براى تمييز آنها از هم، مانند سيد مرتضى رحمه اللهكه تعبير «اصحاب حديث» را معمولاً در مقابل مجتهدان به كار مى برد تا از اجتماع آنها، افتراقشان معلوم گردد؛ ۱ زيرا اين گونه اصطلاحات، كاملاً مشمول حكم «إذا اجتمعا افترقا و إذا افترقا اجتمعا» هستند.
همه سخن در اين است كه حديث گرايى يا حديث نگارى كلينى، نبايد موجب اخراج او از دبستان اجتهاد، و ادخالش در سلك اخبارى ها گردد.

شاگردان اصولى

شاگردان و پيروان كلينى، بيشتر به اردوگاه اجتهاديون يا اخبارى هاى معتدل تعلّق دارند، كه نشان مى دهد آنان از استادى اصولى و محدّث، درس آموخته اند، نه مؤلّفى اخبارى و اهل الحديث. اين قرينه، اگرچه دلالت قوى و مطلق ندارد، امّا فراوانى شاگردان كلينى و روش اكثر آنان در آثارشان، كمابيش حكايت از مدرسه استاد مى كند. برخى از شاگردان او عبارت اند از: ابن ابى رافع حميرى، كاتب كوفى، احمد بن على بن كوفى، احمد بن محمّد بن على كوفى، ابوغالب رازى، على بن موسى دقاق، محمّد سنايى زاهرى، محمّد بن عبد الله بن شيبانى، محمّد بن احمد صفوانى، محمّد بن ابراهيم نعمانى، كاتب نعمانى ۲ (صاحب الغيبة) و محمّد بن قولويه قمى

1.ر.ك: همان جا .

2.دليل شهرت او به «كاتب»، گويا آن بوده است كه نسخه اى از الكافى را به قلم خود، تحرير و گزارش كرده است .

صفحه از 228