يك سلسله اصول معيّن كه منكر حجيّت عقل باشد، و همچنين حجيّت و سنديت قرآن را به بهانه اين كه فهم قرآن، مخصوص اهل بيت پيغمبر است و وظيفه ما رجوع به اهل بيت است، منكر شود، و همچنين بگويد كه اجماع، بدعت اهل سنّت است، و مدّعى شود كه همه اخبار كتب اربعه، صحيح و معتبر، بلكه قطعى الصدورند، مكتبى با اين اصول، پيش از چهار قرن پيش، وجود نداشته است. ۱
همو در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران، سخنى را از محقّق حلى در معتبر نقل مى كند كه به خوبى، دلالت بر برخورد اجتهادى و هوشمندانه كلينى با اخبار موجود در زمان خود دارد:
محقّق حلّى در مقدمه معتبر مى گويد: «نظر به اين كه فقهاى ما ـ رضوان اللّه عليهم ـ زيادند و تأليفات فراوان دارند، و نقل اقوال همه آنان غير مقدور است، من به سخن مشهورينِ به فضل و تحقيق و حسن انتخاب، اكتفا كرده ام و از كتب اين فضلا به آنچه اجتهاد آنها در كتاب هويدا است و مورد اعتماد خودشان بوده است، اكتفا كرده ام. از جمله كسانى كه نقل مى كنم، حسن بن محمود، احمد بن ابى نصر بزنطى، حسين بن سعيد (اهوازى) فضل بن شاذان (نيشابورى) ، يونس بن عبد الرحمان، و از متأخّران، محمّد بن بابويه قمى (شيخ صدوق) و محمّد بن يعقوب كلينى، و از اصحاب فتوا، على بن بابويه قمى، اسكافى ابن ابى عقيل، شيخ مفيد، سيد مرتضى و شيخ طوسى است...». محقّق، با آن كه گروه اوّل را اهل نظر و اجتهاد و انتخاب مى داند، آنها را به نام اصحاب فتوا ياد نمى كند؛ زيرا كتب آنها در عين آن كه خلاصه اجتهادشان بوده است، به صورت كتاب حديث و نقل بوده؛ نه به صورت فتوا. ۲
اجتهاد در فهم برخى احاديث
به مثل در الكافى، باب مستقلى وجود دارد درباره اين كه «اراده، از صفات افعال حق
1.ده گفتار، ص ۷ .
2.خدمات متقابل اسلام وايران، ج۲، ص۴۸۱ .