وانگهي متن اين حديث موضوع، دلالت بر رد آن ميکند؛ زيرا هنگامي که ما اين روايت را بر کتاب خدا عرضه کنيم، خود مخالف با آن است. در کتاب خدا آمده است : «آنچه از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به شما رسيد، آن را اخذ کنيد و آنچه شما را از آن بازداشته، از آن دوري گزينيد».
از ميان معاصران، دکتر ابو شهبه بر اين باور است که رواياتي که دلالت بر عرضه حديث بر قرآن ميکند، همگي مجعول و برساخته دست زنادقه است و آنان خواستهاند از اين رهگذر به مقصود خود ـ که بي اثر نمودن احاديث است دست يابند. ۱
جمعي از عالمان اهل سنت به اين مقدار هم بسنده نکرده و به صراحت گفتهاند: اساساً سنّتْ مقدم و حاکم بر کتاب است. ۲ و در بعضي از منابع خود بابي تحت عنوان «السنة قاضية علي الکتاب» گشودهاند. ۳
در مقدمه تفسير قرطبي از قول مکحول آمده است:
القرآن احوج الي السنة من السنة الي القرآن؛ ۴
نيازمندي قرآن به سنت بيش از نيازمندي سنت به قرآن است.
گفتني است در ميان محققان اهل سنت نيز کساني هستند که روايات عرضه حديث بر قرآن را پذيرفته و آن را صحيح شمردهاند. ۵
به نظر ميرسد دليل مخالفت بعضي از محدثان و يا فقيهان اهل سنت با اين گونه احاديث، عدم فهم معناي مخالفت حديث با قرآن باشد. و چنان که از قول برخي از اين جماعت نقل شده است، التزام به رواياتي از اين دست، باعث آن ميشود که بسياري از احاديث، تنها به اين دليل که عين عبارت يا مضمون آنها در قرآن نيامده است، فاقد اعتبار تلقي شوند؛ با وجود آن که از سند صحيح و معتبر برخوردارند. ۶ اين، در حالي است که اگر معناي مخالفت و موافقت با قرآن به خوبي مشخص شود؛ اين حقيقت نيز روشن خواهد شد که حديث، وقتي نه موافق قرآن و نه مخالف آن باشد، از محل نزاع خارج بوده و مردود شمرده نميشود.
مفاد روايات عرض
در روايات عرضه حديث بر قرآن تعبيرهاي مختلفي مانند «موافقت با قرآن»، «عدم مخالفت با قرآن»،
1.دفاع عن السنة، ص ۱۷، به نقل از مباني نقد متن الحديث، ص ۸۴ .
2.سنن الدارمي، ج۱، ص ۱۴۴ و ۱۴۵؛ تأويل مختلف الحديث، ص ۱۸۶؛ الکفاية في علم الرواية، ص۳۰؛ الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ص۳؛ السنة و مکانتها في التشريع الاسلامي، ص۴۱۱.
3.سنن الدارمي، ج۱، ص ۱۴۴.
4.الجامع لاحکام القرآن، ج ۱، ص ۳۹.
5.الموافقات في اصول الشريعة، ج ۴، ص ۱۴ و ۱۷.
6.مباني نقد متن الحديث، ص ۸۵ .