نيرنگها، جعل و تحريفهايي بوده است که در زمينه احاديث از طرف مخالفان به انگيزههاي مختلف سياسي، و اقتصادي و... صورت گرفته است و اين به زمان خود پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم برميگردد.
3. معيار عرضه احاديث بر قرآن به عنوان يک معيار و ملاک اساسي در نقد داخلي حديث(نقد متن) از صدر اسلام همواره مورد توجه معصومان عليهم السلام بوده و متفکران اسلامي نيز همواره در پذيرش احاديث صحيح از اين معيار مدد ميگرفتهاند و آن را از معيارهاي مهم نقد متن حديث بر شمردهاند. ۱
4. احاديث عرض در منابع شيعي جزء روايات صحيح و قابل استناد است؛ به طوري که بسياري از محققان آنها را متواتر معنوي يا مستفيض دانستهاند؛ در حالي که در اهل سنت اين روايات جزء روايات جعلي و موضوع است.
5. تعابيري مانند «الکتاب»، «کتاب الله»، «القرآن» ميرساند که مقياس پذيرش احاديث، عرضه آنها بر مجموع قرآن است، نه آيهاي خاص و معين از آن. به عبارت ديگر، کليت قرآن را به عنوان يک مقياس و معيار معرفي ميکند. و ديگر، مطابقت و موافقت جزيي اخبار با قرآن مورد نظر نيست و جايي براي ايرادها باقي نميماند.
6 . تعابير مختلف در احاديث عرض، بازگشت به دو تعبير «موافقت» و «مخالفت» دارد و براي تبيين بهتر اين دو تعبير مطرح شدهاند. اکثر اصوليان معتقدند که منظور از موافقت حديث با قرآن همان عدم مخالفت آن با قرآن است.
7. اکثر اصوليان براي کشف مخالفت حديث با قرآن، روايت را با آيه مشخص و معيني از قرآن سنجيدهاند و با توجه به رابطه منطقي موجود بين آنها، مخالفت در قسم اول روايات عرض را مخالفت به نحو تباين يا عموم و خصوص من وجه و مخالفت در قسم دوم روايات، يعني اخبار ترجيح را مخالفت بدوي (مخالفت با عمومات و اطلاقات قرآن) دانستهاند.
8 . معيار مطرح شده از سوي اکثر اصوليان در مواردي راهگشاست که موضوع مطرح شده در روايت عيناً در آيات قرآن نيز آمده باشد، ولي در بسياري از موارد که قرآن در مورد جزئيات احکام شرعي مطرح شده در روايات، سکوت کرده است؛ اين معيار نميتواند راهگشا باشد، لذا بايد معيار ديگري را جستجو کرد.
9. بهترين ديدگاه در حل مشکل مذکور ديدگاه شهيد آية الله صدر است. ايشان اين مشکل را به وسيله توسعه در مورد و متعلق «مخالفت» حل نموده است. نامبرده معتقد است که منظور از مخالفت، مخالفت با روح کلي و عام قرآن است؛ نه اين که مخالفت حديث با آيه معين و مشخصي مراد باشد؛ زيرا در مواردي که قرآن نسبت به موضع حديث سخني ندارد، دچار مشکل ميشويم، ولي با پذيرش اين نظريه جديد جاي هيچ گونه ايراد و خردهگيري باقي نميماند.
کتابنامه
ـ «حديث شناسي؛ قواعد و معيارهاي نقد آن» (مصاحبه با حضور دکتر رضايي اصفهاني، دکتر مودب و دکتر علي نصيري)، فصلنامه شيعهشناسي، شماره 11، 1384ش.
ـ کفاية الاصول، محمدکاظم خراساني، قم: موسسة آل البيت لاحياء الثرات، 1418ق.
ـ تأويل مختلف الحديث، ابن قتيبه، بيروت: دار الکتب العلمية.
ـ دفاع عن السنه و رد شبه المستشرقين و الکتاب المعاصرين، ابو شبهه، سعودي: دار اللواء، دوم، 1408ق.
ـ «مدلول و گستره قرآن در عرض حديث بر قرآن»، مهدي احمدي، مجله علوم حديث، شماره 39، بهار 1385ش.
1.براي اطلاع بيشتر ر.ک : «نقد متن ۲»، ص ۸ ـ ۱۱..