امير عليه السلام نبودهاند. اين مترجمان عبارتاند از: احمدزاده، اوليايي، دينپرور و مترجم (ناشناس) قرن پنجم
و ششم.
اما بعضي ديگر، بويژه جمله دوم را كاملاً نادرست و بر خلاف ظاهر آن ترجمه كردهاند. عمادزاده در ترجمه خود آورده است: «جان قدسياش از كالبد آسمانياش جدا شد و آخرين دست عطوفتش بر سر و صورت من كشيده شد». ارفع هم ترجمه كرده است: «... بر روي دست من جان داد. دست بر صورتش كشيدم».
ترجمه اوّل، مرجع ضمير را به «دست پيامبر» برگردانده است، در حالي که در عبارت نهجالبلاغه هيچ سخني از دست پيامبر نيامده است و در ترجمه دوم هم، صورت پيامبر ذكر شده است؛ در حالي که حضرت علي عليه السلام كلمه «وجهي؛ صورت من» را به كار برده است.
فارسي و منصوري هم جمله اوّل را به همان مضمون نادرست «پيامبر روي دست من جان سپرد» ترجمه كردهاند، اما ترجيح دادهاند كه جمله دوم را اصلاً ترجمه نكنند و از كنار آن بگذرند.
اما گروهي ديگر، به دليلي که در ادامه بحث خواهد آمد، واژه «نفس» را در جمله اوّل به «خون» ترجمه كرده و عبارت حضرت علي عليه السلام را به اين مضمون برگرداندهاند: «[هنگام جان دادن پيامبر] خوني از دهان وي بر كف دست من جاري شد و من [به جهت تبرک] آن را بهصورت خود ماليدم». اين ترجمه هم نادرست است و نقد و بررسي آن خواهد آمد. مترجمان زير همينگونه ترجمه كردهاند:
اردبيلي، زماني، سلطاني لرگاني، فقيهي، كاسب، كاشاني و نواب لاهيجاني.
شرحها و تفسيرها
جدا از ترجمه، شارحان اين عبارت، ديدگاههاي گوناگوني در شرح و توضيح آن آوردهاند و محور مهم اين ديدگاههاي، شرح و تفسير واژه «نفس» است و هر يک از اين شارحان تفسير خاصي از «نفس پيامبر» در آن عبارت ارائه كردهاند. يكايک اين ديدگاهها را نقل و نقد و بررسي خواهيم كرد.
1. تفسير نفس به خون
اكثر شارحان، واژه «نفس» را در جمله اوّل به «خون» تفسير كردهاند كه هم از نظر لغت و ديگر قراين، پذيرفتنيترين تأويل مينمايد و هم پذيرش جمله بعد را بر اساس آن (ماليدن خون بر چهره) سادهتر ميكند. افراد زير چنين تفسيري را برگزيدهاند:
ابن ابي الحديد، ابن ميثم بحراني، خوانساري، خويي، ابراهيم بن حسين، سرخسي، عبده، قزويني روغني، مجلسي ۱ ، مدرس وحيد، مغنيه، موسوي و نواب لاهيجاني.
1.بحار الأنوار، ج۳۴، ص۱۰۹. تمام شرح و توضيحات علامه مجلسي در بحار الأنوار در باره نهجالبلاغه در كتاب شرح نهجالبلاغة المقتطف من بحار الأنوار گردآوري شده است. علامه مجلسي از بين همه تفاسير، تنها همين تفسير نفس به خون را مطرح ميکند و ايرادي هم آن نميگيرد.