روش شناسی شرح فی ظلال نهج البلاغه - صفحه 113

بسهولة من يهمه الأمر اذا راجع الفهرست أو قلب الصفحات.. و اذا استقل (المنبري) ما ذكرت لهذه الغاية فإن الكلمة الحية تنتقل بالمفكر الموهوب الي العديد من الأجواء.. علي اني كما أشرت لست بصدد وضع الخطب و نقشها. و قد أترک كلمة المنبر مكتفياً بما يشير الي الموضوع. ۱
مباحثي كه ذيل اين عنوان قرار گرفته، شامل مباحث تاريخي(علي و اعضاي الشورا) ۲ ، توحيدي(در باره وصف خداوند) ۳ ، اخلاقي(در مورد دنيا) ۴ و در موضوع امامت و اهل بيت ۵ و قيامت ۶ و... كه البته اين نكته شامل نامه‌ها و حكمت‌ها نمي‌شود. اين روند تا آخر خطبه 150 در جلد دوم ادامه دارد و پس از آن چنين شيوه‌اي به كار گرفته نشده است.

10. توضيح واژگان و لغات

براي فهم متون ادبي و پر واژه‌اي چون نهج البلاغة، نياز به تسلط نسبتاً بالايي بر اکثر علوم ادبي عربي است و بدون آن، شاهد برداشت‌هايي ناصحيح و ناقص فراواني خواهيم بود. از همين رو، شيخ مغنيه در سطح وسيعي از اين علوم در شرح خود به کار بسته است، ما به شکلي گذرا به آنچه از روش ايشان دست يافتيم، اشاره مي‌کنيم.
واژه يابي‌ها: در اين مورد بايد گفت که به چند شکل انجام پذيرفته است:
شکل اول: تبيين مفاهيم واژگان بدون استناد دادن معاني به فرهنگ‌نامه‌هاي زبان عربي است. اين شيوه به صورت گسترده‌اي در سراسر شرح به کار رفته است. به عبارتي ديگر، تقريباً در کل شرح اين روش به کار گرفته شده است. البته در اين موارد ظاهراً از کتب لغت بهره‌گيري شده، اما بدون ذکر منبع آن؛ به عنوان نمونه در شرح فرازي از نامه 48 ـ که نامه‌اي به معاويه است ـ در وصف دنيا و سرگرمي‌هاي آن به صورت واژه به واژه ترجمه مي‌نمايد و از هيچ منبعي ياد نمي‌کند؛ مثلاً:
المشغلة: ما يشغل؛ و لهجا: ولعا؛ و نقض: هدم و حلّ؛ و أبرم: أحكم ۷
و يا در خطبه 25 خطاب به اهل کوفه واژگان خطبه را بدين شکل آورده است:
أقبضها و أبسطها: أتصرف فيها؛ و الأعاصير: جمع إعصار، ريح ترتفع بالغبار و تستدير كالعمود؛ اطلع: بلغ؛ و القعب؛ بفتح القاف: القدح؛ و العلاقة، بفتح العين، لما لا يحس من المعاني، و بكسرها لما يحس، و هي ما يعلق من الشيء؛ و مث: أذب. ۸
شکل دوم: در اين روش ـ که بسيار به ندرت ديده مي‌شود ـ مؤلف به ذکر منابعي مي‌پردازد که از آنها استفاده کرده است. اين روش معمولاً به صورت ترجمه تک واژه‌ها به کار رفته است. گاهي هم در ترجمه

1.همان، ج۱، ص۱۲.

2.همان، ج۱، ص۳۶۱.

3.همان، ج۱، ص۲۷۸.

4.همان، ج۱، ص۱۵۶.

5.همان، ج۲، ص۳۲۲.

6.همان، ج۲، ص۱۵۲.

7.همان، ج ۴، ص۳۳.

8.همان، ج۱، ص۱۷۵.

صفحه از 131