10. اخبار بسياري از ائمه اطهار عليه السلام در اين خصوص است که آن بزرگواران با مردم به اندازه عقولشان و به ميزان درک و فهمشان سخن ميگفتند و آنان را به کم يا زياد پاسخ ميگفتند. با اين وجود، چگونه ميتوان ادعاي قطعي الصدور بودن آنها را نمود.
در پايان، اظهار ميکند که دلايل مذکور نسبت به بطلان قطعي الصدور بودن روايات اقامه شد، اما قطعي الدلالة بودن آنها سخافتش بر کسي پوشيده نيست، ۱ وي در پايان، دلايل اخباريان را که قايل به قطعيت اخبارند، ذکر نموده و آنها را مورد مناقشه قرار داده است. ۲
منشأ اختلاف اخبار
اخباريان منشأ اختلاف در اخبار اماميه را ناشي از تقيه ميدانند، نه وضع اخبار از سوي دروغ پردازان ۳ ؛ چرا که اگر خبري هم به واقع وضع شده باشد، ائمه شيعه عليه السلام پيروانشان را به عرض آن با کتاب و سنت فرا خواندهاند. ۴ اصحاب نيز از گزينش چنين احاديثي بر حذر بودند و بعضاً کتب حديثي خود را به عرض امامان عليهم السلام رسانده و از اين طريق از صحت آنها اطمينان حاصل مينمودند. ۵ به نظر آنها اگر حديثي هم در کتب اربعه يافت شود که در آن ريب و شکي باشد؛ بدون اين که بدان عمل شود و يا تکذيب گردد، بنا بر احتياط، در مقابل آن سکوت ميشود و البته به ندرت چنين اخباري يافت ميشوند. ۶
هر چند شبر اصل وجود کذب در ميان احاديث اماميه را پذيرفته است ۷ ، اما به مانند اخباريان ريشه عمده اختلاف در اخبار را نه وقوع کذب، بلکه وجود تقيه ميداند؛ زيرا اصحاب حديث از اخبار کذب دوري جسته و از اشخاص کاذب اجتناب مينمودند و جز احاديثي را که نسبت به صحت آنها وثوق و به آنها اعتماد داشتند، نقل نمينمودند ۸ وي پس از ارائه گزارشي از اخبار وارد شده از ائمه عليهم السلام در زمينه وقوع کذب در ميان روايات، مينويسد:
آنچه که بي هيچ ترديدي از اين اخبار استفاده ميشود، اين است که ورود روايات برساخته به حوزه روايات، در زمينه اصول عقايد و تجسيم و تشبيه و تفويض و کفر و زندقه بوده است ۹ ؛ چنآن که در
1.همان، ص۱۰۵.
2.الحدائق الناضرة، ج۱، ص۸ .
3.همان، ج۱، ص۱۵ و ۱۶؛ الدرر النجفية، ج۲، ص۳۲۵.
4.الحدائق الناضرة، ج۱، ص۹.
5.هداية الأبرار إلي طريقة الأئمة الأطهار، ص۱۰۱.
6.المختصر النافع في علم الدراية، ص۴۱.
7.همان، ص۴۷ و ۱۰۱.
8.هر چند شبر تصريح نموده که ورود روايات برساخته به حوزه روايات، در زمينه اصول عقايد و تجسيم و تشبيه و تفويض و کفر و زندقه بوده است، اما به نظر ميرسد عملکرد او در برخي موارد خلاف گفته اوست. شاهد ما حديثي است مربوط به ازدواج داوود عليه السلام با همسر اوريا که در مجلسي که مأمون جهت مناظره با امام رضا عليه السلام ترتيب داده بود، از سوي مخالفان در مورد عصمت انبياء عليهم السلام مطرح گرديد. امام رضا عليه السلام پس از شنيدن اين داستانِ مجعول، دست مبارک خود را بر پيشاني زد و فرمود: إِنَّا لِلّهِ وإِنّا إِلَيهِ رَاجِعُونَ. شما پيامبري از پيامبران خدا را به سهلانگاري در نماز نسبت داديد تا جايي که از نماز خارج شد و به دنبال پرنده رفت و عمل ناپسندي انجام داد و به دنبال آن مرتکب قتل گرديد. از امام عليه السلام پرسيده شد: پس خطاي آن حضرت چه بود [که خداوند در قرآن فرموده: وَظَنَّ دَاوُدُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ (سوره ص، آيه۲۴)]؟ امام عليه السلام داستان قضاوت عجولانه حضرت داوود عليه السلام را برايشان توضيح دادند و در صحت داستان به آيه يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ استشهاد نمودند. مرحوم شبر با وجود اين که امام عليه السلام اين حديث را ساختگي خوانده است؛ اما به دليل خوشبيني بيش از اندازه ميگويد: «اين معنا در اخبار ما نيز وارد شده است؛ جز اين که اصحاب اين خبر را حمل بر تقيه نمودهاند و اين حمل، حملِ پسنديدهاي است». همانگونه که ملاحظه ميشود، وي در اين مورد، حمل بر تقيه را بر حکم به وضع، ترجيح داده است.