در الطبقات الکبري پرداخته است. ۱ نَسايي (م303ق) ۲ و «دارقطني» ۳ (م385 ق) در کتاب الضعفاء و المتروکين او را تضعيف کردهاند. مِزّي (م742ق)، از ائمه جرح و تعديل اهل سنّت، الفاظي را بدين گونه در باره وي به کار برده است:
ضعيف الحديث، ليس بشيء، لين، لين الحديث ۴ ، يکتب حديثه و لايحتجّ به، واهي الحديث ۵ ، ليس بثقة . ۶
ابن حجرعسقلاني در تهذيب التهذيبکه ازکتابهاي جامع در موضوع جرح و تعديل است، پس از ذکر اساتيد و شاگردان وي، به ذکر اقوال نَسائي، أبوحاتم رازي(م277ق) و ديگران در جرح ابوحمزه پرداخته است. او همچنين ديدگاه ابن حبّان(م354ق) را در باره وي را نقل کرده است. وي معتقد است تضعيفهاي وارد شده در باره او به خاطر اين است که از غاليان شيعه است. ۷ در نتيجه، بايد بر اين امر خستو شد که ابوحمزه در نزد قاطبه اهل سنّت تضعيف شده است و اين فقط به سبب تشيع وي و اعتقاد به رجعت و ديگر عقايد شيعي است.
موضوع روايات
در زمان ائمه عليهم السلام هر يک از راويان با توجّه به شرايط زمان و نيز تخصّص خود به نقل روايت پرداخته است. به عنوان مثال زرارة بن أعين بيشتر به روايت مسائل احکام، فرايض و آداب پرداخته است. ظريف بن ناصح روايات مربوط به احکام قصاص، تعزيرات، جنايات و ديات را نقل کرده است. ديگري چون هشام بن حکم و قيس ماصر به علم کلام روي ميآورد و با معاندان، مخالفان و اهل بدعت مناظره ميکند و در دفاع ازمکتب اهل بيت عليهم السلام پيشقدم است و روايات اعتقادي و کلامي را نقل کرده است. ابوحمزه ثُمالي نيز بيشتر در باب اخلاقيات، مسائل تربيتي، اصول و عقايد ديني روايت دارد و کمتر از وي درباب مسائل فقهي روايتي نقل شده است. دلايل اين امر عبارتاند از:
اوّل. ملازمت و همنشيني ابوحمزه در دوران امام سجاد عليه السلام بيشتر از دوران ساير ائمه عليهم السلام است. امام سجاد عليه السلام بعد از شهادت پدربزرگوارشان تمام تلاش و همّت خود را صرف پاسداشت عقايد شيعه و جلوگيري از گمراهي شيعيان کرد، و براي اين هدف مقدّس و بيدار کردن غافلان و دعوت ايشان به اسلام اصيل راه و روش دعا را برگزيد. پر واضح است که ابوحمزه نيز راه آن حضرت را ادامه دهد، و راوي روايات ايشان باشد.
دوم : ابوحمزه نيز به اين گونه روايات تمايل بيشتري داشته و بيشتر از ديگرجنبهها بدان اهمّيت ميداده است. وي با دعا، حکمت، پند و اندرز شيفته ميشده است. اشاره امام رضا عليه السلام نيز به اين است که
1.۱ . الطبقات الکبري، ج۶، ص۵۳۵ .
2.۱ . کتاب الضعفاء و المتروکين، ص ۶۹ .
3.۱ . همان، ص۱۶۶
4.۱ . لين الحديث کسي است که در روايت از غير ثقه متساهل است (درايه الحديث، ص۱۱۴).
5.واهي الحديث در نهايت ضعف است (همان).
6.تهذيب الکمال في أسماء الرجال، ج۳، ش۸۰۵ .
7.تهذيب التهذيب، ج۱، ص۳۳۰.