نگاهی به حديث و محدثان شيعه حلب - صفحه 222

پس از حمله سلاجقه به بغداد و اقتدار آنان، نورالدين محمود زنگي در سال 541ق، بر حلب حكومت كرد. در اين دوره، كم كم مبارزه با شعاير شيعي آغاز شد. او بود كه دستور تغيير اذان را صادر كرد، و مؤذنان از گفتن «حي علي خير العمل» منع شدند. ۱ اما اين وضعيت ديري نپاييد، چرا که در سال 570ق، ملک صالح، فرزند نورالدين محمود زنگي، حاکم حلب از ترس آن که شهر به دست صلاح الدين ايوبي سقوط کند، از مردم حلب استمداد جست. شيعيان حلب براي حمايت از او شرط كردند كه بتوانند «حي علي خير العمل» را در اذان بگويند؛ جلوي جنازه هاي خود نام امامان دوازده گانه عليهم السلام را ببرند؛ در نماز بر مردگان خود پنج تكبير بگويند؛ امر ازدواج آنان به دست شريف ابوالمكارم حمزة بن زهره حلبي باشد و تعصّب سنّي‌گري نيز از ميان برود. ملك صالح مطالب آنان را پذيرفت و پس از آن، مردم تمام آنچه را شرط كرده بودند، در شهر اجرا كردند. ۲ با تسلط ايوبيان، شيعيان تحت فشار زيادي بودند؛ با اين حال تا قرن هفتم هنوز شيعيان در بعضي مناطق شعاير خود را انجام مي دادند. مولانا جلال الدين رومي در مثنوي شعري دارد كه نشان مي دهد تشيّع تا آن زمان در حلب رواج داشته است:

روز عاشور همه اهل حلبباب انطاکيه اندر تا به شب
گرد آيد مرد و زن جمعي عظيمماتم آن خاندان دارد مقيم
ناله و نوحه کنند اندر بکاشيعه عاشورا براي کربلا
بشمرند آن ظلم‌ها و امتحان بشمرکز يزيد و شمر ديد آن خاندان

راويان و محدثان حلبي

با مطالعه اسناد روايات، نام «الحلبي» را در بسياري از سلسله سندها مي بينيم كه به صورت مستقيم يا با واسطه، از چند امام معصوم نقل روايت كرده‌اند. آية الله خويي رحمه الله در رجال خود گفته كه اين عنوان در هزار و پانصد و هفتاد مورد از روايات واقع شده است. ۳
در عرف اهل حديث، «حلبي» به گروهي از خاندان ابي شعبه حلبي اطلاق مي شود كه محمد و عبيدالله، فرزندان علي بن ابي شعبه از آن جمله‌اند.
بعضي گفته‌اند كه نام «حلبي» بر محمد بن علي بن ابي شعبه و برادرانش عبيدالله و عمران و عبدالأعلي، و نيز بر پدرشان و احمد بن عمر و پدرش عمر و احمد بن عمران اطلاق مي شود، امّا در دو نفر

1.الزبد و الضرب في تاريخ حلب، ص ۳۵ و ۳۶.

2.اعيان الشيعة، ج ۲، ص ۶۲۲ و ۶۲۳؛ همچنين ر.ک : البداية و النهاية، ج ۱۲، ص ۳۵۵.

3.معجم رجال الحديث، ج ۲۴، ص۹۴.

صفحه از 241