نگاهی به حديث و محدثان شيعه حلب - صفحه 229

12. عبد الكريم حلبي

در كتاب هاي تراجم و رجال يادي از وي نشده است. در كتاب المحاسن، بزنطي از وي، از ابي امام صادق عليه السلام روايتي در مورد استلام حجر نقل كرده و علامه مجلسي هم همان را آورده است. ۱

13. موسي حلبي

در هيچ يک از كتاب هاي رجال و تراجم معرفي نشده است. روايتي در بصائر الدرجات از وي، از امام صادق عليه السلام نقل شده است. ۲

ب. راويان ومحدثان حلبي پس از عصر ائمه عليهم السلام

پس از عصر ائمه عليه السلام، بويژه در دوره حكومت آل حمدان بر شهر و منطقه حلب اين ناحيه به مأوي و پناه گاه بسياري از علما و بزرگان شيعه بدل شد. حمدانيان ـ كه خود اهل موصل عراق بودند ـ پس از تسلط بر حلب، بسياري از شيعيان مناطق اطراف را به حلب آوردند. علما و محدثان نيز يا در اين شهر پرورش يافتند و يا از مناطق ديگر به آنجا كوچ كردند. در اينجا به جهت اختصار، تنها به معرفي محدثاني كه منشأ حلبي دارند بسنده كرده، اسامي آنها به ترتيب تاريخي ذكر مي‌شود. ۳

1. حسن بن احمد بن صالح، ابو محمد همْداني سبيعي حلبي (م371ق)

وي از حافظان حديث و راويان برجسته و آشنا به رجال است ذهبي گفته كه در وي تشيّع كمي ديده مي شود. او از بسياري از علماي اهل سنت روايت كرده است. همچنين از شيخ مفيد و محمد حرّاني روايت كرده است و نزد سيف الدوله حمداني وجاهت داشته و سيف الدوله او را در منزلش ملاقات مي كرده و كتاب التبصرة في فضيلة العترة المطهرة را براي وي تأليف كرد. او در سال 371 ق، وفات يافت. ۴

2. زهرة بن حسن بن زهرة حسيني علوي حلبي (ق4)

او از علماي مشهور حلب و جدّ ابوالمكارم سيد بن زهره از ابن قولويه روايت كرده، و پسرش علي بن زهره از وي روايت مي كند. ۵ خاندان بني زهره و سيد بن زهره مشهور همگي به وي منسوب‌اند.

3. ابو الصلاح تقي الدين بن نجم بن عبيدالله حلبي (م447ق)

او يكي از بزگ‌ترين عالمان و فقيهان شيعه حلب است که در سال 374ق، در حلب به دنيا آمد و سه بار به عراق سفر كرد و به درک محضر درس سيد مرتضي علم‌الهدي نايل شد. ۶ همچنين از محضر

1.المحاسن، ج ۲، ص ۳۳۰؛ بحار الأنوار، ج۹۶، ص۴۳؛ مستدركات علم الرجال، ج ۴، ص ۴۵۶.

2.بصائر الدرجات، ص ۴۰۹. بحار الأنوار، ج ۲، ص ۱۷۷.

3.در ميان عالمان و محدثان، بزرگاني بوده‌اند كه به حلب كوچ كرده‌اند يا مدتي در آنجا بوده‌اند، همچون ابن شهر آشوب، پدر شيخ بهايي، و... .

4.تاريخ الاسلام، ج۲۶، ص۴۹۵؛ أعيان الشيعة، ج۵، ص۶ .

5.رياض العلماء، ج۲،ص۳۶۲؛ أعيان الشيعة، ج۷، ص۶۹.

6.تاريخ الاسلام، ج۳۰، ص۱۴۳.

صفحه از 241