نگاهی به حديث و محدثان شيعه حلب - صفحه 230

شيخ طوسي رحمه الله و سلاّر ديلمي‌ ۱ بهره برد. علامه حلّي گفته است:
او ثقه و مورد اعتماد است و تأليفات خوبي دارد، او بر شيخ طوسي رحمه الله و سيد مرتضي رحمه الله قرائت كرده است. ۲
جايگاه علمي وي چنان بود كه وقتي شخصي از منطقه حلب از ابو يعلي سلار ديلمي پرسش فقهي داشت، او در پاسخ مي گفت: شما كه «تقي الدين» را داريد ۳ (يعني به وي مراجعه كنيد).
ابوالصلاح در حلب حوزه درسي داشت و شاگرداني تربيت كرد. از مهم ترين شاگردان وي، ابوالحسن ثابت بن اسلم حلبي است كه پس از وفات استاد بر جاي او نشست. ۴
از ديگر شاگردان وي، قاضي عزالدين عبدالعزيز بن ابي كامل طرابلسي ۵ است كه اسناد روايت بسياري از كتاب هاي ابوالصلاح به او باز مي گردد. ۶ همچنين ابوالفتح كراجكي و قاضي عبدالعزيز بن براج طرابلسي و... از شاگردان ابوالصلاح به شمار مي روند.
ابوالصلاح هم در فقه و هم در كلام صاحب تأليفاتي است. در فقه، كتاب مشهور الكافي و نيز البداية و در كلام، تقريب المعارف كه مرحوم مجلسي در بحار الأنوار از آن نقل كرده است ۷ و شيخ حرّ عاملي آن را ديده و تحسين نموده است. ۸
ديدگاه هاي فقهي ابو الصلاح با آراي بغداديان، بويژه سيد مرتضي در مباني كلي نزديك است، ۹ اما اختلاف وي با سيد مرتضي در فروع تا اندازه اي بود كه ابو الفتح كراجكي در كتابي با عنوان غاية الانصاف في مسائل الخلاف به نقض آراي ابو الصلاح و دفاع از سيد مرتضي پرداخته است. ۱۰
وي در كنار فقه و كلام، در طب هم دستي داشت؛ چنان كه ذهبي به نقل از ابن ابي طي نگاشته است:
او از برجسته ترين عالمان شام و جامع بين علوم ابدان و علوم اديان است. او كتابي در طب با عنوان تدبير الصحة به نام امير حلب تأليف كرد. ۱۱
سرانجام، ابوالصلاح حلبي در سال 447ق، حين بازگشت از سفر حج در شهر رمله فلسطين از دنيا رفت. ۱۲
4. حسن بن احمد بن علي بن معلم، ابو علي حلبي (ق 5)

1.تاريخ الاسلام، ج۳۰، ص۱۴۳.

2.حمزة بن عبدالعزيز ديلمي طبري، معروف به ابو يعلي سلاّر ديلمي، از مشايخ ابوالصلاح و شاگرد شيخ مفيد و سيد مرتضي صاحب كتابي در فقه به نام المراسم العلوية. او در سال ۴۴۸ يا ۴۶۳ق، در تبريز از دنيا رفت.

3.خلاصة الأقوال، ص ۸۴ .

4.مجمع البحرين، ج ۲، ص ۳۹۹.

5.تاريخ الاسلام، ج ۳۰، ص ۴۹۹.

6.درگذشته حدود ۵۲۰ ـ ۵۳۰ ق، قاضي شهر طرابلس كه امروزه از بنادر لبنان به شمار مي آيد.

7.ر.ک : الاربعون حديثاً، ص ۷۶، اجازه علامه حلي به خاندان بني زهره؛ بحار الأنوار، ج ۱۰۴، ص۷۰ و اجازه شهيد اول به شمس الدين، همان ص۱۹۸.

8.ر.ک : بحار الأنوار، ج ۲۲، ص ۲۴۶؛ ج۳۰، ص۱۲۱؛ ج۳۱، ص۶۳۰؛ ج ۶۰، ص۹۴؛ ج۶۹، ص۱۳۷ و ج۹۳ ص۹۳.

9.امل الآمل، ج ۱، ص۴۶.

10.الكافي (حلبي)، ص۵۰۶ و۵۰۷ .

11.ر.ک : الذريعة، ج۱۶، ص۹.

12.همان.

صفحه از 241