175
مَنهَجُ اليقين

مَنهَجُ اليقين
174

[ بيست و پنجم : غنا ]

بيست و پنجم از جمله كبائر ـ چنانچه از احاديث بسيار ظاهر مى شود ـ ، غناست ، يعنى خوانندگى . و در حرمت غنا ، ميانه علماى شيعه ، خلافى نيست و بعضى از انواع غنا را بعضى از ايشان ، استثنا نموده اند ـ چنانچه إن شاءاللّه تعالى مذكور مى شود ـ ، و اگر چه وضع اين مختصر از براى استدلال و تحقيق مسائل نيست ؛ امّا چون بسيارى از طبايع به شنيدن غنا ، رغبت تمام دارند و شبهه اى چند در اين باب ، جمعى را عارض شده و نزديك به آن رسيده كه حرمتش منسوخ شود ، بلكه بعضى آن را عبادت مى دانند ، بنا بر اين ، چند مقدّمه اى كه اثبات حرمت و قبح اين فعل ، موقوف بر آنهاست ، مذكور مى شود .

مقدّمه اوّل ، در تفسير غنا و بيان معنى آن

[الف . معناى لغوى ]

بدان كه بعضى از از اهل لغت ، مثل صاحب صحاح و غير او ، بنا بر آن كه تفسير چيزهاى شايع و متعارف را حواله به عرف مى كنند ، غنا را تفسير ننموده اند و بعضى از اهل لغت و فقهاى شيعه ـ رضوان اللّه عليهم ـ ، معنى غنا را بيان نموده اند و اگرچه كلام ايشان ، خالى از اختلافى نيست ؛ امّا از جميع تفاسير ، ظاهر مى شود كه آنچه شايع شده كه از آن احتراز نمى كنند ، غناست و كلام هر يك را ذكر مى كنيم تا اين معنى ظاهر شود .
امّا تفاسيرى كه اهل لغت كرده اند ، از آن جمله صاحب نهايه گفته كه : «كُلُّ مَنْ رَفَعَ صَوْتَهُ وَ والاه فَهُوَ عِنْدَ الْعَرَبِ غِنَاءٌ ۱ » ، يعنى : هر كس كه آواز خود را بلند كند و پى در پى كند ، آن نزد عرب ، غناست . و بنا بر اين ، تفسير هر قِسم خوانندگى اى ، خواه باعث طرب و تغيّرى در سامعان شود و خواه نشود ، و خواه خوب باشد و خواه بد ، همه غنا خواهد بود .
و ظاهر آن است كه در معنى غنا ، به حَسَب لغت ، خوبىِ آواز ، دخل نداشته باشد ؛ زيرا كه همچنانچه در عرف عجم ، خوانندگى خوب و بد مى باشد ، در عرف عجم هم غنا دو قِسم مى باشد و خوانندگىِ بد هم خوانندگى است ؛ امّا چون بد است ، كسى گوش نمى كند و احتياج به حرام كردن ندارد و اگر خواننده از راه جهالت ، از آواز خود لذّتى برد ، بنا بر آن كه طرب در معنى غنا داخل باشد ، نسبت به او به قول همه حرام خواهد بود ، و اگر در معنى طرب كه جمعى اعتبار ۲ كرده اند ، اين معنى در كار باشد كه عرفا گويند باعث طرب مى شود و جمعى از شنيدن او متلذّذ شوند ، چنين خوانندگى اى شايد حرام نباشد و بنا بر اعتبار اوّل كه نظر به اشخاص مختلف شود ، بر او حرام و بر ديگران كه لذّت نبرند ، حلال خواهد بود و معنى پى در پى كردن آواز كه صاحب نهايه گفته ، ظاهر آن است كه ترجيع باشد (و معنى ترجيع ، مذكور مى شود) و صاحب قاموس گفته : «الغِنَاءُ كَكِسَاءٍ مِنَ الصَّوْتِ مَا طُرِّبَ بِهِ» ؛ ۳ يعنى : «غناء» بر وزن «كساء» ، از جمله آوازها چيزى است كه طرب به او حاصل شود .
و كلام زمخشرى هم به اين معنى اِشعار دارد و بنا بر اين ، هر آوازى كه باعث طرب شود ، غنا خودهد بود ، خواه ترجيع داشته باشد و خواه نه . و از كلام ابو عبيد كه صاحب نهايه نقل كرده ، ظاهر مى شود كه ترجيع را غنا مى داند . پس ، از مجموع سخنان ايشان ظاهر شد كه آنچه ترجيع و طرب ، هر دو [ را ] داشته باشد ، البته غناست . و بنا بر گفته بعضى ، آوازى كه طرب آورد ، اگرچه ترجيع نداشته باشد هم غناست . و به قول بعضى ، آواز با ترجيع ، اگرچه طرب نياورد هم غناست ، و هر گاه هر دو جمع شود ، به اتّفاق غناست .
و امّا معنى ترجيع ، پس صاحب صحاح گفته كه : «تَرجِيعُ : الصَّوْتِ تَرْديدُهُ فِى الْحَلْقِ كَقِرَاءَةِ أصْحَابِ الألْحانِ» ؛ ۴ يعنى : ترجيعِ ، آواز ، گردانيدن آواز است در حلق ، مثل خواندن صاحبان لحن ها . و لحن را همه اهل لغت ، قريب به معنى غنا ، مثل طرب آوردن و ترجيع و خوب خواندن ، تفسير كرده اند . و صاحب قاموس گفته : «التَّرْجيعُ تَرْدِيدُ الصَّوْتِ فِى الْحَلْقِ»؛ ۵ يعنى : ترجيع ، گردانيدنِ آواز است در حلق . و صاحب نهايه گفته : «التَّرْجِيعُ تَرْدِيدُ القَرَاءَةِ» ۶ و ترجيع را تصوير نموده به آن كه بگويد : «آااآاآ » و غير ايشان از اهل لغت هم قريب به اين الفاظ ، ذكر كرده اند .
و امّا طرب ، پس در صحاح گفته : «الطَّرَبُ خِفَّةٌ يصيبُ الإنسانَ لِشِدَّةِ حُزنٍ أو سُرُورٍ» ؛ ۷ يعنى : طَرَب ، سُبكى اى است كه به آدمى مى رسد از براى بسيارىِ اندوه يا خوش حالى . و صاحب مجمل اللّغة نيز چنين گفته . ۸ و زمخشرى در اساس گفته : «هو خِفَّةٌ مِنْ سُرُورٍ أوْ هَمٍّ» ؛ ۹ يعنى : طرب ، سبُكى از خوش حالىِ يا دلگيرى است . و در قاموس گفته : «الطَّرَبُ مُحرّكةً : الفَرَحُ والْحُزْنُ» ؛ ۱۰ يعنى : طَرَب ، به فتح طاء و راء ، به معنى خوش حالى و اندوه است . و در نهايه ، طرب را تفسير ننموده و از كلام اهل لغت ، ظاهر مى شود كه لفظ تغنّى و تطريب و ترجيع و لحن و تغريد و ترنّم ، هر يك را به جاى ديگرى استعمال مى كنند و بعضى را به بعضى تفسير مى كنند و هيچ يك از ايشان ، در معنى غنا ، غير ترجيع و طرب ، امرى اعتبار نكرده اند . پس به اتّفاق همه آوازى كه مشتمل بر ترجيع و طرب هر دو باشد ، غنا خواهد بود . و ترجيع ، همان است كه به اصطلاح خواننده ها تحرير مى گويند . و طرب ، حركتى است كه در طبع به هم مى رسد از سرور و اندوهى كه به سبب شنيدن سازها و آوازهاى خوش ، حاصل مى شود .

1.. النهاية فى غريب الحديث ، ج ۳ ، ص ۳۹۱ .

2.. ج : «احتمال» .

3.. القاموس المحيط ، ج ۴ ، ص ۳۷۲ .

4.. صحاح اللّغة ، ج ۲ ، ص ۱۲۱۸ .

5.. القاموس المحيط ، ج ۳ ، ص ۲۸ .

6.. النهاية فى غريب الحديث ، ج ۲ ، ص ۲۰۲ .

7.. صحاح اللّغة ، ج ۱ ، ص ۱۷۱ .

8.. در مجمل اللغه باب طرب وجود ندارد.

9.. أساس البلاغة ، ص ۲۷۷ .

10.. قاموس ، ج ۱، ص ۹۷ .

  • نام منبع :
    مَنهَجُ اليقين
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1388
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 293217
صفحه از 527
پرینت  ارسال به