مقدّمه دوم ، در بيان حرمت غنا و آن كه غنا از جمله كبائر است و ذكر احاديثى است كه در عقوبت غنا وارد شده .
بدان كه حرمت غنا ـ چنانچه قبل از اين مذكور شد ـ ، محلّ خلاف ميانه علماى شيعه ـ رضوان اللّه عليهم ـ نيست و شيخ طوسى رحمه الله در خلاف ، نقل اجماع بر آن نموده . ۱ و همچنين علّامه و ابن ادريس ـ رحمهما اللّه ـ و غيرِ ايشان ، نقل كرده اند ؛ ۲ بلكه از جمله ضروريات مذهب شيعه است و [ در ] بعضى از افراد آن ، مثل حُدا ـ كه جمعى استثنا نموده اند ـ ، محلّ خلاف است و اگرچه در آيات قرآنى ، لفظ غنا موجود نيست ، امّا تفسير بعضى آيات ، در احاديث به غنا واقع شده و آن احاديث ، دليل است بر آن كه غنا از جمله كبائر است .
و از جمله آنچه در اين معنى وارد شده ، آن است كه محمّد بن يعقوب كلينى رضى الله عنه از حضرت امام محمّد باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود : غنا ، از جمله چيزهايى است كه خداى ـ عزَّ و جلَّ ـ وعيدِ نار بر آن فرموده . و اين آيه را تلاوت فرمود كه : «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ» ؛ ۳ يعنى : از جمله مردمان ، كسى است كه مى خَرَد كلام باطل يا غافل كننده از ذكر الهى را از براى آن كه گم راه سازد مردم را از راه خداى تعالى از روى نادانى ، و راه الهى را محلّ استهزا قرار دهد . ايشان اند آن جماعت كه از براى ايشان ، عذابى خوار كننده ، مقرّر است . ۴
و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : غنا ، از جمله آن چيزى است كه خداى تعالى فرموده : «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ » . ۵
و از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود : از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام پرسيدند از حال غنا . فرمود كه : آن ، قول الهى است كه فرموده : «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ » . ۶
و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : مجلس غنا ، مجلسى است كه خداى تعالى ، نظر به اهل آن مجلس نمى كند و غنا ، از جمله آن چيزى است كه خداى تعالى فرموده : كه «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ » . ۷
و از ابو بصير روايت كرده كه گفت : سؤال كردم از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام از قول الهى كه : «فَاجْتَنِبُواْ الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَ اجْتَنِبُواْ قَوْلَ الزُّورِ » ؛ ۸ يعنى : بپرهيزيد از نجس ۹ ، از جمله بتان . و اجتناب كنيد از قول باطل . فرمود كه : غناست. ۱۰
و در حديث ديگر ، روايت كرده كه : «رجس از اَوثان» شطرنج است و «قول زور» ، غناست . ۱۱
و شيخ طوسى رحمه الله در كتاب امالى ، از حضرت امام على نقى عليه السلام چنين روايت كرده ۱۲ و كلينى رحمه الله از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود در تفسير قول الهى كه فرموده ۱۳ : «وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ» ، ۱۴ يعنى: «آن جماعتى كه از براى باطل، حاضر نمى شوند»، فرمود كه: آن باطل، غناست. ۱۵
و در تفسير على ابن ابراهيم رحمه الله مذكور است و ظاهر ، آن است كه قول حضرت صادق عليه السلام باشد كه مراد از «لغو» در قول الهى كه فرموده: «وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ » ، ۱۶ غنا و مَلاهى است و آيه ، در وصف مؤمنانْ واقع شده ؛ يعنى ايشان ، آن جماعت اند كه از لغو ، اِعراض مى كنند . ۱۷
و در حديث مُضمَر ، روايت كرده در تفسير قول الهى كه : «وَ الَّذِينَ لَا يَشْهَدُونَ الزُّورَ » ، ۱۸ كه زور ، غنا و مجالس لهو است . ۱۹
ودر تفسير «وَ إِذَا سَمِعُواْ اللَّغْوَ أَعْرَضُواْ عَنْهُ »۲۰ ، روايت كرده كه «لغو»، دروغ گفتن ولهو و ۲۱ غناست. ۲۲
و در تفسير «وَ مِنَ النَّاسِ مَن يَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ »۲۳ ، روايت كرده كه «لهو» ، حديث غنا و شُرب خَمر و جميع مَلاهى است . ۲۴
و ظاهر ، آن است كه اطلاق لهو الحديث بر شُرب خَمر و ملاهى ، از قبيل اطلاق كلام بر ما يتَكلّم بِه است و شايد كه نسبت به غنا هم از اين قبيل باشد تا جمع ميانه حقيقت و مَجاز ، لازم نيايد .
و از جمله اخبارى كه در ذمّ غنا و عقوبتى كه بر آن مترتّب مى شود ، وارد شده ، آن است كه كلينى رحمه الله از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : غنا ، آشيانه مرغِ نفاق است . ۲۵
و از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : در خانه غنا ، ايمن نمى توان بود از مصيبت ، و دعا در آن جا مستجاب نمى شود و فرشته ، داخل آن خانه نمى شود . ۲۶
و روايت كرده كه از آن حضرت ، سؤال كردند از حال غنا . فرمود كه : داخل خانه هايى مشويد كه غنا در او مى شود ؛ زيرا كه خداى تعالى از اهل آنها اِعراض فرموده . ۲۷ و مراد به اِعراض الهى ، نظر ننمودن به مرحمت و غضب نمودن بر اهل آن خانه است .
و كلينى و شيخ طوسى ـ رضى اللّه عنهما ـ از آن حضرت ، روايت نموده اند كه مردى سؤال كرد از فروختن كنيزان مغنّيه ، يعنى خواننده . فرمود : خريدن و فروختن ايشان ، حرام است و تعليم كردن ايشان ، كفر است و گوش كردنِ آواز ايشان ، نفاق است . ۲۸
و از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده اند كه شخصى سؤال كرد از خريدن كنيز مغنّيه . فرمود : گاه مى باشد مرد را كنيزكى كه او را به لهو مى دارد و قيمت آن نيست ، مگر مثل قيمت سگ ، و قيمت سگ ، سُحْت است و سُحْت ، در آتش جهنّم است . ۲۹
و سُحْت در احاديث ، به معنى حرام اطلاق مى شود .
و از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده اند كه فرمود : كنيزك مغنّيه ، ملعون است و كسى كه از كسبِ او مى خورد ، ملعون است . ۳۰
و از ابراهيم بن ابى البلاد ، روايت كرده اند كه گفت : وصيّت كرد اسحاق بن عمر در وقت وفات به آن كه كنيزان مغنّيه كه داشت ، بفروشند و قيمت آنها را به خدمت حضرت ابى الحسن عليه السلام بَرَند . پس من ، كنيزان او را فروختم به سيصد هزار درهم و قيمت آنها را به خدمت آن حضرت بردم و گفتم ۳۱ : يكى از دوستان شما كه نام او اسحاق بن عمر است ، در وقت وفات ، وصيّت كرده كه كنيزان خواننده او را بفروشند و قيمت آنها را به خدمتِ شما آورند ، و من ، آنها را فروخته ام و اين سيصد هزار درهم ، قيمت آنهاست . فرمود كه : مرا حاجتى در آن نيست . به درستى كه اين زر ، سُحْت است و تعليم كردن ايشان ۳۲ ، كفر است و شنيدن از ايشان ، نفاق است و قيمتِ ايشان ، حرام است . ۳۳
و كلينى در كافى و شيخ طوسى در تهذيب و ابن بابويه در فقيه ، روايت كرده اند كه مردى به خدمت امام جعفر صادق عليه السلام گفت كه : پدر و مادرم فداى تو باد ! داخل بيت الخَلا مى شوم و همسايه اى چند دارم كه ايشان ، كنيزان دارند و آنها ، غنا مى كنند و عود مى نوازند و بسا باشد كه من ، نشستن را طول دهم از براى گوش كردن آنها . حضرت فرمود : چنين مكن . آن شخص گفت : واللّه كه من به پاى خود ، پيش ايشان نمى روم و به غيرِ آوازى نيست كه به گوش مى شنوم ! فرمود : «للّه ِِ أنْتَ !» . اين كلمه را در مقام تعجّب ، و گاه در معرض مدح ، استعمال مى كنند . يا فرمود : «تَاللّه ِ ۳۴ تُبْ !» ؛ يعنى : به خدا كه توبه كن ! آيا نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد : «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَوَ الْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَـلـءِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْـ?ولًا »۳۵ يعنى : به درستى كه گوش و چشم و دل ، از همه ايشان ، سؤال مى كنند از آنچه كرده باشند . پس آن مرد گفت : گويا كه من نشنيده بودم اين آيه كتاب الهى را ، نه از عرب و نه از عجم ، و لابد ، چون دانستم ، ترك كردم آنچه مى كردم و از خداى تعالى ، طلبِ آمرزش مى كنم .
پس حضرت امام جعفر صادق عليه السلام به او گفت ۳۶ كه : برخيز و غسل بكن و هر قدر نماز كه به خاطرت رسد ، بكن ؛ زيرا كه مداومت بر گناه عظيمى مى كرده اى . چه بسيار بد بود حال تو ، اگر به اين عمل مى مُردى ۳۷ ! استغفار كن به درگاه الهى و سؤال كن كه توفيقِ توبه به تو بدهد يا قبولِ توبه كند از هر چه به آن راضى نيست ؛ زيرا كه هر چه خدا به آن راضى نيست ، غيرِ بد نمى باشد و كار بد را به اهلش بگذار ؛ زيرا كه هر چيز را اهلى مى باشد . ۳۸
و كلينى رحمه الله از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : گوش كردن غنا و لهو ، نفاق را مى رويانَد ، همچنان كه آب ، زرع را مى رويانَد . ۳۹
و كلينى رحمه الله از حضرت امام رضا عليه السلام روايت كرده كه فرمود : كسى كه خود را منزّه مى دارد از غنا ، در بهشت ، درختى هست كه خداى تعالى ، بادها را مى فرمايد كه آن درخت را حركت دهند . پس آن شخص ، آوازى از آن درخت مى شنود كه هرگز مثل آن نشنيده ، و كسى كه خود را از غنا منزّه ندارد ، نمى شنود . ۴۰
و على ابن ابراهيم رحمه الله در تفسير [ خود ] ، از عاصم بن حميد روايت كرده كه گفت : به حضرت امام جعفر صادق عليه السلام گفتم كه : فداى تو شوم ! مى خواهم چيزى از شما بپرسم و مرا شرم مى آيد . آيا در بهشت ، غنا مى باشد ؟ فرمود : در بهشت ، درختى هست كه خداى تعالى امر مى فرمايد بادهاى بهشت را كه بر آن درخت بوَزَند و از آن درخت ، آوازى برمى خيزد كه خلايق ، به آن خوبى آواز[ ى ] نشنيده باشند . بعد از آن فرمود كه : اين ، عوضى است كه خداى تعالى ، مقرّر ساخته از براى كسى كه ترك شنيدن غنا ، از ترس خداى تعالى در دنيا كرده باشد . ۴۱
و ابن بابويه رحمه الله در خصال ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود : غنا ، مورث نفاق است و فقر را در عقب دارد . ۴۲
و از آن حضرت ، روايت كرده كه شخصى سؤال كرد از حال نَرْد و شطرنج . فرمود كه : نزديك آنها مشو . كسى ديگر پرسيد كه : غنا ، چون است ؟ فرمود كه : خير در آن نيست ، مكنيد . ۴۳
و از آن حضرت ، روايت كرده كه : منجّم ، ملعون است و كاهن ، ملعون است و ساحر ، ملعون است و زن مغنيّه ، ملعون است و كسى كه او را جا مى دهد و از كسب او مى خورد ، ملعون است . ۴۴ و كاهن ، كسى است كه كارى كند كه جن ، اطاعت او كنند يا خبرها به او دهند ، و كِهانت را ، بعضى از اقسام سِحر و بعضى ، قريب سِحر مى دانند .
و از حضرت امير المؤمنين عليه السلام ۴۵ روايت كرده كه فرمود : بسيار گوش انداختن به غنا ، باعث فقر مى شود . ۴۶
و در حديث چهارصد حِكَم ، از آن حضرتْ روايت كرده كه : غنا ، نوحه اى است كه شيطان بر بهشت كرد . ۴۷
و در عيون الأخبار ، از محمّد بن ابى عمار روايت كرده كه گفت : از حضرت امام رضا عليه السلام سؤال كردم از سماع . فرمود كه : اهل حجاز ، در آن باب ، رأيى دارند و آن ، از قبيل باطل و لهو است . آيا نشنيده اى كه خداى تعالى فرمود كه : «وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا»۴۸ ؟ يعنى : بندگاه خدا ، آن جماعت اند كه با صفاتى كه قبل از اين مذكور شده ، وقتى كه مى گذرند به لغو ، خود را مكرّم و منزّه مى دارند از آلوده شدن به آن لغو ؟ ۴۹
و شيخ طوسى رحمه الله در كتاب امالى ، از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود : در امّت من ، خَسْف و قَذْف و مَسْخ خواهد بود . و گفتند : يا رسول اللّه ! چه چيز ، سبب آنها مى شود ؟ فرمود : از جهت نگاه داشتن كنيزانِ خواننده يا زنانِ خواننده و شراب خوردن . ۵۰
و خَسْف ، فرورفتن به زمين است . و قَذْف ، سنگ باران . و مَسْخ ، تبديل ۵۱ صورت به صورتى قبيح است .
و ابن بابويه رحمه الله در علل الشرائع ، از حضرت امام محمّد باقر يا حضرت امام جعفر صادق عليهماالسلامروايت كرده كه فرمودند : غنا ، آشيانه مرغِ نفاق است و شراب خوردن ، كليد همه بدى هاست و كسى كه معتاد به شراب است ، مانند بت پرست است و تكذيب كننده كتاب خداست و اگر كتاب خدا را تصديق مى كرد ، حرام خدا را حرام مى دانست . ۵۲
و در كتاب ثواب الأعمال ، از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده كه پرسيدند كه : قول زور كه در قرآن آمده ۵۳ ، كدام است ؟ فرمود كه : از آن جمله است آن كه كسى به خواننده اى بگويد : خوب خواندى . ۵۴
و برقى رحمه الله در كتاب محاسن ، از آن حضرت ، روايت كرده كه فرمود : آيا شرم نمى آيد شما را كه بر بالاى چارواى ۵۵ خود ، خوانندگى كنيد و آنها ۵۶ مشغول تسبيح الهى باشند ؟ ۵۷
و عيّاشى ، در تفسير خود ، از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده كه فرمود : اوّلْ كسى كه نوحه كرد ، و اوّلْ كسى كه غنا كرد ، و اوّلْ كسى كه حُدا خواند ، شيطان بود . و فرمود كه : وقتى كه آدم از شجره خورد ، شيطان ، خوانندگى كرد و وقتى كه در زمين قرار گرفت ، نوحه كرد و به خاطرِ او آورد بهشت را . ۵۸
و از حضرت پيغمبر صلى الله عليه و آله روايت كرده اند كه فرمود : هيچ كس ، آواز خود را به غنا بلند نمى كند ، مگر آن كه خداى تعالى ، دو شيطان را مى فرستد كه بر دوش هاى او سوار مى شوند و پاشنه هاى پاى خود را بر سينه او مى زنند تا وقتى كه خوانندگى را تمام كند . ۵۹
1.. ر. ك : الخلاف ، ج ۶ ، ص ۳۰۵ ـ ۳۰۷ .
2.. ر. ك: مختلف الشيعة ، ج ۵ ، ص ۱۸ ؛ السرائر ، ج ۲ ، ص ۲۲۲ و ۲۲۴ .
3.. سوره لقمان ، آيه ۶ .
4.. الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۳۱ ، ح ۴ .
5.. همان ، ح ۵ .
6.. همان ، ص ۴۳۲ ، ح ۸ .
7.. همان ، ص ۴۳۳ ، ح ۱۶ .
8.. سوره حج ، آيه ۳۰ .
9.. ب : «رجس» .
10.. همان ، ص ۴۳۱ ، ح ۲ .
11.. همان ، ص ۴۳۵ ، ح ۲ و ص ۴۳۶ ، ح ۷ .
12.. الأمالى ، طوسى ، ص ۲۹۴ ، ح ۵۷۵ .
13.. الف : - «در تفسير قول الهى كه فرموده» .
14.. سوره فرقان ، آيه ۷۲ .
15.. الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۳۱ ، ح ۶ و ص ۴۳۳ ، ح ۱۳ .
16.. سوره مؤمنون ، آيه ۳ .
17.. تفسير القمّى ، ج ۲ ، ص ۸۸ .
18.. سوره فرقان ، آيه ۷۲ .
19.. تفسير القمّى ، ج ۲ ، ص ۱۱۷ .
20.. سوره قصص ، آيه ۵۵ .
21.. ج و ب : - «و» .
22.. تفسير القمّى ، ج ۲ ، ص ۱۴۲ .
23.. سوره لقمان ، آيه ۶ .
24.. همان ، ص ۱۶۱ .
25.. الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۳۱ ، ح ۱ .
26.. همان ، ص ۴۳۳ ، ح ۱۵ .
27.. همان ، ص ۴۳۴ ، ح ۱۸ .
28.. همان ، ج ۵ ، ص ۱۲۰ ، ح ۵ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۳۵۶ ، ح ۱۰۱۸ .
29.. الكافى ، ج ۵ ، ص ۱۲۰ ، ح ۴ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۳۵۷ ، ح ۱۰۱۹ .
30.. الكافى ، ج ۵ ، ص ۱۲۰ ، ح ۶ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۳۵۷ ، ح ۱۰۲۰ .
31.. ب : «عرض كردم» .
32.. ب : «آنها» .
33.. الكافى ، ج ۵ ، ص ۱۲۰ ، ح ۷ ؛ تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۳۵۷ ، ح ۱۰۲۱ .
34.. ب : «باللّه » .
35.. سوره اسراء ، آيه ۳۶.
36.. ب : «فرمود» .
37.. ب : «با اين عمل از دنيا مى رفتى» .
38.. الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۳۲ ، ح ۱۰ ؛ تهذيب الأحكام، ج ۱، ص ۱۱۶ ، ح ۳۰۴ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۱ ، ص ۸ ، ح ۱۷۷ .
39.. الكافى ، ج ۶ ، ص ۴۳۴ ، ح ۲۰ .
40.. همان ، ح ۱۹ .
41.. تفسير القمّى ، ج ۲، ص ۱۷۰ـ۱۷۱ .
42.. الخصال ، ص ۲۴ ، ح ۸۴ .
43.. همان ، ص ۲۵۱ ، ح ۱۱۹ .
44.. همان ، ص ۲۹۷ ، ح ۶۷ .
45.. ب : + «به همين نحو ، روايت كرده و در كتاب معانى الأخبار ، از حضرت صادق عليه السلام » .
46.. همان ، ص ۵۰۵ ، ح ۲ .
47.. همان ، ص ۶۳۱ ، ح ۱۰ .
48.. سوره فرقان ، آيه ۷۲.
49.. عيون أخبار الرضا عليه السلام ، ج ۱ ، ص ۱۳۵ ، ح ۵ .
50.. الأمالى ، طوسى ، ص ۳۹۷ ، ح ۸۸۲ .
51.. ب و ج : «تغيير» .
52.. علل الشرائع ، ج ۲ ، ص ۴۷۶ ، ح ۳ .
53.. الف : - «كه در قرآن آمده» .
54.. معانى الأخبار ، ص ۳۴۹ ، ح ۲ .
55.. چاروا : چارپا . ب : «چارپايان» .
56.. ج و الف : «آنها» .
57.. المحاسن ، ج ۲، ص ۶۳۳، ح ۱۱۷ .
58.. تفسير العيّاشى ، ج ۱ ، ص ۴۰ ، ح ۲۳ .
59.. جامع الأخبار ، ص ۱۸۰ ؛ مستدرك الوسائل ، ج ۱۳ ، ص ۲۱۴ ، ح ۱۵۱۵۵ .