[ ب . توانگرى و ثروت ]
ديگر از جمله اسبابِ تكبّر ، توانگرى و ثروت و مال و فرزند و حصول اسباب جمعيّت است و در اين امور ، اگر كسى نيك تأمّل كند ، مى داند كه موجب كبر نمى شود ؛ زيرا كه معنى جمعيّت ، به غير از آن نيست كه خداى تعالى به بنده خود عطايى ۱ چند فرموده و به قدر آن ، چيزى چند از او خواسته و به امتحان و آزمايش فرمود و در خور آنچه در دنيا به او رسيده ، از ثواب فقر و عوض هاى مضاعفه آخرت ، محروم مانده . پس اگر چنانچه هريك را در مصرف خود صرف نمايد و به لوازم آن ، كما ينبغى قيام نمايد ، از عهده تكليف بيرون آمده ، به قدر آن ، ثواب خواهد يافت و اگر در مصارف باطل صرف نمايد يا بگذارد به كسانى كه بعد از او صرف نمايند و از او ممنون نباشند و بر اين معنى ، او را مدح و ستايشى نكنند ؛ بلكه گويند : «ميراثى است كه خداى تعالى ، جهت ما مقرّر فرموده» ، حاصل چنين جمعيّتى به غير ندامت و پريشانى ، امرى نخواهد بود ، خواه در مصارف خوب بعد از او صرف كنند و خواه در مصرف بد .
امّا در مصرف خوب ؛ زيرا كه مال خود را در ترازوى حَسَنات ديگرى خواهد ديد و حسرت خواهد برد كه چرا خود از آن ، ثواب و انتفاع نبردم .
و امّا در مصرف بد ؛ زيرا كه ندامت خواهد داشت كه چرا معينِ ظالم و مددكار فاسق شدم و از مال خود ، انتفاع نبردم .
و تفسير آيه «كَذَ لِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَ تٍ عَلَيْهِمْ » ، ۲ در اين حديث ، بر اين وجه مذكور شد . ۳ پس صاحب جمعيّت ، از دو حال بيرون نيست : يا به تكليفى و مشقّتى مكلّف شده و از عهده بندگى بيرون آمده ، يا آن كه در دنيا از جهت مال و فرزند و خوف ، تلف و جهات تفرقه خاطر ـ كه لازمه متاع دنياست ـ ، غم ها خورده . و اين معنى ، سبب تكبّر بر كسى نمى شود ، خصوصا بر جمعى كه به صفت آزادى ، موصوف و مكلّف به مشقّت ، تكليف نشده و از ثواب صبر بر ۴ فقر و پريشانى ، ـ چنانچه از احاديث كه در باب فقر گذشت ، ظاهر شد ـ ، بهره مند گرديده و ۵ از زحمت حساب آخرت ، فارغ البال باشند . پس اگر در اين مقام ، گنجايش تكبّر بوده باشد ، فقرا را تكبّر مى رسد ، نه اغنيا را . و حق تعالى در كلام مجيد مى فرمايد كه : «أَنَّمَآ أَمْوَ لُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ» . ۶ و ترجمه ظاهرش آن است كه : به درستى كه نيست اموال و فرزندان شما ، مگر آزمايش و امتحانى چند ، يا بلا و محنتى چند است كه شما را به مصيبت و معصيت مى اندازد ؛ و نزد خداى تعالى است ثواب عظيم .
و شكّى نيست در آن كه از عهده تكاليفى كه اغنيا به آن مكلّف اند ، چنانچه بايد بيرون آمدن ، امرى است نادر الوقوع و بر تقدير وقوع ۷ ، از كجا علم حاصل مى شود ، كه به آن تكاليف قيام نموده تا بر ديگران به اين سبب ، تكبّر توان كرد با آن كه قيام به مراسم بندگى ، مطلقا موجب تكبّر نمى شود ، و اگر چنانچه صاحب جمعيّت ، مال خود را در مصارف غير مشروع و معاصى الهى صرف كرده ، پس مال داشتن او ، فى الحقيقه ، مصيبتى است عظيم و غضبى است از غضب هاى الهى ، مانند كسى كه زهر ۸ قاتل به دستش آيد و به آن ، مسرور باشد و گمان كند كه غذايى است لذيذ و چون بخورد ، قاتل او باشد .
و چنين مال داشتن ، موجب عار است ، نه منشأ افتخار . و حق تعالى در كلام مجيد فرموده كه : «أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِينَ * نُسَارِعُ لَهُمْ فِى الْخَيْرَ تِ» . ۹ و ترجمه ظاهرش آن است كه : «آيا مى پندارند كه آنچه ما به ايشان عطا كرده ايم ۱۰ و به آن اعانت نموده ايم از مال و فرزندان ، خيرى چند است كه به زودى به ايشان رسانيده ايم؟ ! بلكه نمى فهمند ؛ زيرا كه عطاى مال و فرزند ، هر گاه موجب اكتساب سعادت نباشد ، از قبيل استدراج و غضب است ، نه از مقوله لطف و مرحمت . و اين همه ۱۱ كه مذكور شد ، در صورتى است كه مال از راه هاى حلال كسب شده باشد ؛ زيرا كه اگر چنين نباشد ، صاحب آن مال ، حكم دزد و راهزن و خائن خواهد داشت و مصرف حلالِ چنين مالى ، آن است كه به صاحبانش رسانند .
و آن كه بعضى از اغنيا ، مال حرام را در مصارف خير صرف مى نمايند ، معصيتى ديگر است و لايق به ۱۲ چنين توانگرى اى ، مذلّت و ندامت است ، نه تكبّر و تفاخر .
1.. الف : «عطاى» .
2.. سوره بقره ، آيه ۱۶۷.
3.. الكافى ، ج ۴ ، ص ۴۲ ، ح ۲ ؛ كتاب من لا يحضره الفقيه ، ج ۲ ، ص ۶۲ ، ح ۱۷۱۳ ؛ وسائل الشيعة (اسلاميه) ، ج ۶ ، ص ۲۱ ، ح ۱۱۴۶۵ .
4.. ب : - «صبر بر» .
5.. الف : - «و» .
6.. سوره انفال ، آيه ۲۸ .
7.. ب : - «و بر تقدير وقوع» .
8.. ب : «زهرى» .
9.. سوره مؤمنون ، آيه ۵۵ و ۵۶ .
10.. ج : «كرده» .
11.. الف : - «همه» .
12.. الف : - «به» .