تأكيد امام على صلى الله عليه و آله بر آموختن شعر پدرش ابو طالب به فرزندان و توصيه امام صادق صلى الله عليه و آله به تعليم شعر عبدى به آنان ، نشانه آن است كه از نگاه اهل بيت عليهم السلام شعر ، نه تنها در حوزه فرهنگ و ادب ، بلكه در عرصه تعليم و تربيت ، بويژه تربيت نسل نو ، داراى نقشى بنيادين و والاست و بر اساس اين رهنمود ، بر اديبان و شاعران متعهّد و مسلمان ، فرض است كه براى شعر كودك ، فصل ويژه اى در ديوان اشعار خود ، داشته باشند .
بى ترديد ، سرودن شعر براى كودكان ، آن هم شعرِ سودمند و سازنده اى كه بتواند مفاهيم بلند اعتقادى ، اخلاقى و اجتماعى را هنرمندانه ، به صورتى ساده ، روان ، پُرجاذبه و متناسب با ذهن كودك ارائه نمايد ، كارى كارستان است و از عهده هر شاعرى بر نمى آيد .
نكته مهمّى كه در دو روايتى كه گذشت ، بدان اشاره شده ، اين است كه شعر آموزنده ، علاوه بر اين كه از نظر هنرى بايد در سطح عالى و قابل قبولى باشد ، براى آن كه نسل نو بتوانند حدّاكثر بهره تربيتى را از آن داشته باشند ، لازم است : اولاً گوينده شعر از تعهّد دينى برخوردار باشد ، چنان كه در تبيين توصيه به آموختن شعر ابوطالب و عبدى به فرزندان ، بر تعهّد دينى آنان ، تأكيد شده است .
ثانيا شعر ، متضمّنِ آگاهى هاى مورد نياز كودك در زمينه هاى اعتقادى، اخلاقى و عملى باشد ، چنان كه امام على عليه السلام بدان جهت بر آموختن شعر ابو طالب تأكيد مى فرمايد كه افزون بر تعهّد دينى شاعر ، متضمّن دانشى فراوان است .
ثالثا با عنايت به نقش سرنوشت ساز آشنايى و انس با اهل بيت عليهم السلام براى كودك، اشعارى كه براى كودكان سروده مى شود شايسته است متضمن معرفت و محبت آنان باشد. تأكيد امام صادق عليه السلام بر آموختن اشعار عبدى به فرزندان، بدين جهت است كه شعر او سرشار از معارف مربوط به خاندان رسالت است كه براى نمونه به چند بيت از قصيده طولانى و زيباى وى اشاره مى كنيم [۱] :
آيا با پرسيدن نشان خانه ويران [يار] /
درد و بيمارى عشقت درمان مى شود؟ [۲]
يا داغىِ آن را ريختن اشكى كه دورى [از او ]برايت پيش آورده /
در روز فراق ، خُنَك مى كند؟ [۳]
اى سوارى كه گام هاى مَركبش نيرومند است /
و جامه كهنه دشت را به تندى و يورتمه در مى نوردد . [۴]
سلام مرا به آن قبرى كه در نجف است ، برسان /
كه بهترين انسان در ميان عرب و عجم است . [۵]
شعار خود را خشوع در برابر خدا قرار ده /
و بهترين وصى و همزاد (همتاى) بهترين پيامبر را آواز ده و بگو : [۶]
آنان را در روز غدير خم ، از اين وضيعت ، باز داشته بود /
احمد هدايت گر ، هنگامى كه از جهازهاى شتران بالا رفت . [۷]
و گفت به مردمى كه نزديكش بودند و كسانى كه /
پيشش رَحل اقامت ، افكنده بودند و به شنوندگان و منتظران سخنانش [۸]
گفت : اى على! برخيز كه من ، فرمان يافته ام تا /
به مردم ، پيامى برسانم و پيام رسانى ، شايسته من است . [۹]
تنها تويى همسرِ پاره تن پيامبر ، زهرا /
كه او را نگهبانى مى كند و پدرِ فرزندان نجيب اويى . [۱۰]
فرزندانى كه در راه خدا تلاش مى كنند ، بازوى يكديگر /
براى خدايند و باورمند به او ، و براى او كار مى كنند . [۱۱]
هدايتگر به رشد و كمال اند كه اگر شب تاريك گم راهى، سايه بيندازد /
آنان ، از هر شهابى بهتر راهنمايى مى كنند . [۱۲]
درود خداى عرش نشين ، در هر زمانى /
بر پسران غم گسار فاطمه باد ! [۱۳]
آن دو فرزندى كه يكى به زهر كُشنده ، مسموم شد /
و ديگرى با گونه خاك آلود ، به خاك رفت . [۱۴]
پس از او ، عبادت پيشه زاهد سجّاده نشين بود /
سپس ، شكافنده علم كه به پايان طلب (تحقيق) ، نزديك گرديد . [۱۵]
جعفر و پسرش موسى ، در پىِ او /
رضاى نيكوكار و جوادِ عبادت پيشه پايدار . [۱۶]
دو امامِ عسكرى و امام مهدى ـ كه قائم آنهاست ـ /
و صاحب امر است كه رداى هدايت ، بر تن دارد . [۱۷]
كسى كه زمين را پس از آكَنده شدنش از ستم ، پُر از داد مى كند /
و اهل گم راهى و بدكارى را ريشه كن مى سازد . [۱۸]
اى صاحب كوثر زلال و پُرآبى /
كه دشمنان را از آب گواراى آن ، باز مى دارى ! [۱۹]
من با اظهار انديشه و گفتار برّاى خود /
در هواى تو ، گروهى از دشمنانت را كوبيدم . [۲۰]
تا جايى كه انديشه هايم با شمشير شعر و سخن /
بر جبين آنها داغى ننگين كوبيد [۲۱]
صحبت من ، مهر و پارسايى ات را به همراهى ام طلبيدم /
كه بهترين همراهان اند . [۲۲]
پس ، از خاطر عبدى ، قصيده اى آراسته جلوه گر كن /
كه اگر قصيده از مرز تو بگذرد ، پاكيزه نخواهد بود . [۲۳]
در درونم حيا و هدايتى به سوى تو مى گرايد /
كه آراسته به فضل و ادب است . [۲۴]
جانم را در ستايش تو به رنج انداختم /
با آگاهى به اين كه آسايش من ، در چنين رنجى است . [۲۵]
[۱] براى آگاهى از متن كامل اشعار وى مراجعه شود به الغدير : ج ۲ ص ۲۹۰ .
[۲] هَل في سُؤالِكَ رَسمَ المَنزِلِ الخَرِبِبُرءٌ لِقَلبِكَ مِن داءِ الهَوَى الوَصِبِ
[۳] أم حَرُّهُ يَومَ وَشكِ البَينِ يُبرِدُهُمَا استَحدَثَتهُ النَّوى مِن دَمعِكَ السَّرِبِ
[۴] يا راكِبا جَسرَةً تَطوي مَناسِمُهامُلاءَةَ البيدِ بِالتَّقريبِ وَالجُنُبِ
[۵] بَلِّغ سلامِيَ قَبرابَالغَريِ حَوى
أوفَى البَرِيَّةِ مِن عُجمٍ ومِن عَرَبِ
[۶] وَاجعَل شِعارَكَ للّهِِالخُشوعَ بِهِ
ونادِ خَيرَ وَصِيٍ صِنوَ خَيرِ نَبي
[۷] وكانَ عَنها لَهُم في خُمّ مُزدَجَرٌ
لَمَّا رَقى أحمَدُ الهادِي عَلى قَتَبِ
[۸] وقالَ وَالنّاسُ مِن دانٍ إلَيهِ ومِن
ثاوٍ لَدَيهِ ومِن مُصغٍ ومُرتَقِبِ
[۹] قُم يا عَلِيُ فَإِنِّي قَد أُمِرتُ بِأَن
أُبلِّغَ النّاسَ وَالتَّبليغُ أجدَرُ بي
[۱۰] وزَوجُ بَضعَتِهِ الزَّهراءِ يَكنِفُها
دونَ الوَرى وأبو أبنائِهِ النُّجُبِ
[۱۱] مِن كُلِ مُجتَهِدٍفِي اللّهِ مُعتَضِدٍبِاللّهِ مُعتَقِدٍ للّهِِ مُحتَسِبِ
[۱۲] هادينَ لِلرُّشْدِ إن لَيلُ الضَّلالِ دَجاكانوا لِطارِقِهِم أهدَى مِنَ الشُّهُبِ
[۱۳] صَلاةُ ذِي العَرشِ تَترى كُلَّ آوِنَةٍعَلَى ابنِ فاطِمَةَ الكَشَّافِ لِلكُرَبِ
[۱۴] وَابنَيهِ مِن هالِكٍ بِالسَّمِّ مُختَرَمٍومِن مُعَفَّرِ خَدٍّ فِي الثَّرى تَرِبِ
[۱۵] وَالعَابِدِ الزّاهِدِ السَّجادِ يَتبَعُهُوباقِرِ العِلمِ داني غايَةِ الطَّلَبِ
[۱۶] وجَعفَرٍ وَابنِهِ موسى ويَتبَعُهُ البَرُّ الرِّضا وَالجَوادِ العابِدِ الدَّئِبِ
[۱۷] وَالعَسكَرِيَّينِ وَالمَهدِيِ قائِمِهِم ذُو الأمرِ لابِسُ أثوابِ الهُدى القُشُبِ
[۱۸] مَن يَملَأُ الأرضَ عَدلاً بَعدَما مُلِئَتجَورا ويقمَعُ أهلَ الزَّيغِ وَالشَّغَبِ
[۱۹] يا صاحِبَ الكَوثَرِ الرَّقراقِ زاخِرُهُذُدِ النَّواصِبَ عَن سَلسالِهِ العَذِبِ
[۲۰] قَارَعتُ مِنهُم كُماةً في هَواكَ بِماجَرَّدتُ مِن خاطِرٍ أو مِقوَلٍ ذَرِبِ
[۲۱] حَتّى لَقَد وَسَمَت كَلما جِباهَهُمُخَواطِري بِمَضاءِ الشِّعرِ وَالخُطَبِ
[۲۲] صَحِبتُ حُبَّكَ وَالتَّقوى وقَد كَثُرَتلِيَ الصِّحابُ فَكانا خَيرَ مُصطَحَبِ
[۲۳] فَاستَجلِ مِن خاطِرِ العَبدِيِ آنِسَةًطابَت ولَو جاوَزَتكَ اليَومَ لَم تَطِبِ
[۲۴] جاءَت تَمايَل في ثَوبَي حَيا وهُدىًإلَيكَ حَالِيَةً بِالفَضلِ وَالأَدَبِ
[۲۵] أتعَبتُ نَفسيَ في مَدحيكَ عَارِفَةًبِأنَّ راحَتَها في ذلِكَ التَّعَبِ