14 صفر

۱۴ صفر
شهادت محمد بن ابی بكر؛ از یاران امام علی (ع) در مصر توسط معاویه (۳۸ق)
شرح مناسبت:
محمّد بن عبد اللّه بن عثمان یا همان محمّد بن ابى بكر بن ابى قحافه، به سال دهم هجرى در ذوالحُلَیفه به دنیا آمد. در آن هنگام، پیامبر خدا به همراه همه یاران خود، براى برگزارى آخرین حج، از مدینه آهنگ مكّه كرده بود.
مادر او اسماء بنت عُمَیس است كه ابتدا همسر جعفر بن ابى طالب بود و همراه او به حبشه هجرت كرد و پس از شهادت جعفر، با ابوبكر (خلیفه اوّل)، ازدواج كرد و پس از مرگ ابوبكر، على علیه السلام او را به همسرى برگزید و او با فرزندانش از جمله محمّد ـ كه سه ساله بود ـ به خانه مولا علیه السلام رفت.
بدین سان، محمّد در دامان على علیه السلام رشد كرد و در كنار حسن و حسین علیهماالسلام بالید و جانش با آگاهى هاى درست و عشق به اهل بیت علیهم السلام درآمیخت.
وى، پس از به خلافت رسیدن على علیه السلام در كنار ایشان بود و قبل از جنگ جمل، پیام امام علیه السلام را براى كوفیان برد و در جنگ جمل، فرماندهى پیاده نظام را به عهده داشت.
به سال ۳۶ هجرى و پس از عزل قیس بن سعد از حكومت مصر، على علیه السلام محمّد را به حكومت آن جا گمارد و چون یاران امام علیه السلام دست از یارى كشیدند و ایشان را تنها نهادند، معاویه از این فرصت، سود جُست و توانست با حیله گرى و خباثت، این یاور با اخلاص امام علیه السلام را فریب دهد و او را بكشد و بدین شیوه بر مصر، دست یابد.
آیات و روایات:
شهادت محمد بن ابی بكر؛ از یاران امام علی (ع) در مصر توسط معاویه (۳۸ق)
ابن ابی الحدید:
كانَ مُحَمَّدٌ رَبیبَهُ وخِرّیجَهُ، وجارِیا عِندَهُ مَجرى أولادِهِ، رَضَعَ الوِلاءَ وَالتَّشَیعَ مُذ زَمَنِ الصِّبا، فَنَشَأَ عَلَیهِ، فَلَم یكُن یعرِفُ لَهُ أبا غَیرَ عَلِی، ولا یعتَقِدُ لِأَحَدٍ فَضیلَةً غَیرَهُ، حَتّى قالَ عَلِی علیه السلام: «مُحَمَّدٌ ابنی مِن صُلبِ أبی بَكرٍ». «۴»
محمّد، بزرگ شده و دست پرورده على علیه السلام و برایش چون یكى از فرزندانش بود. از همان كودكى، جانش با ولایت و تشیع، درآمیخت و در آن بالید و براى خود، پدرى جز على علیه السلام نمى شناخت و فضیلتى براى كس دیگرى جز على علیه السلام نمى دید، تا آن جا كه على علیه السلام فرمود: «محمّد، فرزند من از پشت ابوبكر است».
شرح نهج البلاغة: ج ۶ ص ۵۳.
امام على علیه السلام :
رحم اللّه محمّدا؛ كان غلاما حَدَثا، أما واللّه لقد كنتُ أردتُ أن اولّی المرقال هاشم بن عتبة بن أبی وقّاص مصر... بلا ذمّ لمحمّد بن أبی بكر، لقد أجهد نفسه وقضى ما علیه.
خدا محمّد را رحمت كند! جوان نورسى بود. به خدا سوگند، دوست داشتم كه هاشم مرقال را بر مصر بگمارم، بى آن كه از محمّد بن ابى بكر نكوهشى كنم. او كوشید و به تكلیف خود عمل كرد.
الغارات: ج ۱ ص ۳۰۱،
امام على علیه السلام در یادكردِ محمّد بن ابى بكر و اظهار اندوه بر او:
إنَّهُ كانَ لی وَلَدا، ولِوُلدی ووُلدِ أخی أخا.
او در شمار فرزندانم بود و براى فرزندم (یحیى) و براى فرزند برادرم (عبد اللّه بن جعفر) برادر [ى از یك مادر] بود.
تاریخ الیعقوبی: ج ۲ ص ۱۹۴
امام على علیه السلام در ضمن نامه اى به عبد اللّه بن عبّاس پس از كشته شدن محمّد بن ابى بكر مرقوم فرمود:
فَإِنَّ مِصرَ قَد افتُتِحَت، ومُحَمَّدُ بنُ أبی بَكرٍ قَد استُشهِدَ، فَعِندَ اللّهِ نَحتَسِبُهُ وَلَدا ناصِحا، وعامِلًا كادِحا، وسَیفا قاطِعا، ورُكنا دافِعا، وقَد كُنتُ حَثَثتُ النّاسَ عَلى لِحاقِهِ، وأمَرتُهُم بِغِیاثِهِ قَبلَ الوَقعَةِ، ودَعَوتُهُم سِرّا وجَهرا، وعَودا وبَدءا فَمِنهُمُ الآتی كارِها، ومِنهُمُ المُعتَلُّ كاذِبا، ومِنهُمُ القاعِدُ خاذِلًا...
مصر فتح شده و محمّد بن ابى بكر به شهادت رسیده است. در مرگ او از خداوند، انتظار پاداش داریم. فرزندى خیرخواه و كارگزارى سختكوش و شمشیرى بُرنده و ستونى حمایتگر بود. من مردم را بر پیوستن به او ترغیب كردم و دستور دادم پیش از واقعه به فریادش برسند و در نهان و آشكار و رفت و برگشت، آنان را فراخواندم. برخى آمدند، امّا بى رغبت. برخى هم به دروغْ خود را به بیمارى زدند. برخى هم نشستند و از یارى اش دست كشیدند...
نهج البلاغه، نامه ۳۵.
امام على علیه السلام در خطبه اش پس از كشته شدن محمّد بن ابى بكر فرمود:
إنَّ مِصرَ قَدِ افتَتَحَهَا الفَجَرَةُ اولُو الجَورِ وَالظُّلمِ الَّذینَ صَدّوا عَن سَبیلِ اللّهِ، وبَغَوا الإِسلامَ عِوَجاً. ألا وإنَّ مُحَمَّدَ بنَ أبی بَكرٍ قَدَ استُشهِدَ، فَعِند اللّهِ نَحتَسِبُهُ. أما وَاللّهِ إن كانَ ما عَلِمتُ لَمِمَّن ینتَظِرُ القَضاءَ، ویعمَلُ لِلجَزاءِ، ویبغِضُ شَكلَ الفاجِرِ، ویحِبُّ هُدَى المُؤمِنِ...
محمّد بن ابى بكر به شهادت رسید و ما از خداوند بر این امر، انتظار اجر داریم! به خدا سوگند، تا آن جا كه من مى دانم، او از كسانى بود كه منتظر قضاى الهى (مرگ) بود و براى پاداش [آخرتْ ] كار مى كرد و از روش هر فاجر بدش مى آمد و روش مؤمن را دوست مى داشت...
تاریخ الطبری: ج ۵ ص ۱۰۸