در بيشتر نقلهايي كه نام گوينده سخن آمده تعبير «يهجر» نيامده است. اما در مواردي كه نام گويند مشخص نشده، تعبير يهجر آمده است.
3. نقل ابوبكر جوهري به روشني نكته فوق را تاييد ميكند. در اين نقل راوي ميگويد: عمر سخني گفت كه معناي آن «قد غلب عليه الوجع» است كه نشان ميدهد اين عبارت نقل به معناي عبارت اصلي بوده است، و راوي به جهت تندي آن، خود لفظ را نقل نكرده است ۱
توجيهات اهل سنت درباره اين كلمه:
در اين كه گوينده اين سخن خليفه دوم بوده است، ترديدي نيست. عموماً اين مطلب را كه «هجر» در مورد مريض به معناي هذيان گفتن است، پذيرفتهاند، اما براي توجيه سخن او بسياري گفتهاند كه اين كلمه استفهام انكاري است و اصل نقل، «اَهجر» بوده است، يعني آيا پيامبر هذيان ميگويد؟ يعني درست نيست كه پيامبر هذيان بگويد. حتي برخي مثل قاضي عياض در شرح صحيح مسلم گفته است كه اين جمله خليفه دوم در مقابل كساني بود كه با آوردن صحيفه و دوات مخالفت كردند و خليفه دوم با آنها اينگونه برخورد كرد كه آيا شما گمان ميكنيد پيامبر هذيان ميگويد؟
روشن است كه اينگونه توجيهات هيچ مبناي منطقي ندارد. اگر هم بپذيريم كه اصل كلمه «اَهجر» بوده است ـ هرچند شواهد خلاف آن است ـ و استفهام انكاري بوده است، چرا به دنبال آن «حسبنا كتاب الله» گفت؟ چرا پيامبر صلي الله عليه و آله ناراحت شدند؟ چرا زنان و عدهاي از افراد با اين كلام او به مخالفت پرداختند. كاملا در نقلهاي متعدد اين حديث روشن است كه پس از برخورد تند خليفه دوم اختلاف و جنجال ايجاد ميشود؛ نه آنكه او در مقابل مانعين نگارش وصيت بايستد.
برخي هم گفتهاند از سر دلسوزي به حال پيامبر صلي الله عليه و آله به طور ناگهاني سخني بر زبان او جاري شد و منظور او ظاهر اين سخن نبود. برخي هم سعي كردهاند الفاظ ملايمتري را مثل «قد غلب عليه الوجع» را مورد بحث قرار دهند و به آن تعبير تند نپردازند.
علت مخالفت خليفه دوم از زبان وي
به هر حال در جاري شدن اين کلمات بر زبان خليفه دوم نميتوان اشکال جدي کرد، اما صرف نظر از نحوه سخن گفتن، امر مهمتر اين است که در اين ماجرا از نگارش وصيت پيامبر جلوگيري شد. علت اين مخالفت چه بوده است و آيا ميتوان موضوع وصيت را حدس زد؟ علت مخالفت خليفه دوم را ميتوان در گفتگوي او با ابن عباس مشاهده كرد. او در دوره حکومت خود، به ابن عباس از علت اين امر خبر داد و گفت:
1.شرح نهج البلاغة، ج۶، ص ۶۱.