ممکن است دليل تکرار و تأکيد امير المؤمنين عليه السلام درباره حق خود روشن نباشد، لذا مجبوريم که مسئله را تحت بررسي قرار داده، دليل آن را يادآور شويم. مسئله، اين است که سخنان امير المؤمنين عليه السلام در موارد فراوان و اعتقاد اولي مهاجرين و انصار که به گفته يعقوبي، کمترين ترديدي در اين نداشتندکه خلافت پس از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله حقّ واقعي علي بن ابيطالب عليه السلام است و همچنين کيفيت زندگاني آن بزرگِ بزرگان، به طور قطع اثبات ميکرد که خلافت الهي، مختص او است؛ ولي او از اين حقّ مسلم، برکنار شده است؛ از طرف ديگر، اين خاصيت روحي او بر همگان اثبات شده است که او خلافت را براي اشباع حس خودخواهي نخواسته؛ بلکه تأکيد قاطعانه کرده است که نه تنها خلافت را بلکه اصل حيات را براي احقاق حق و وصول به هدف اعلاي انساني ميخواهد... . با ملاحظه اين دو مسئله مهم دليل تکرار و تأکيد امير مؤمنان عليه السلام درباره حق خود، روشن ميگردد ( ترجمه و تفسير نهج البلاغه: ج3 ص145 ـ 146).
شش: ايجاز
يکي از ابواب اساسي در فن بلاغت، ايراد سخني است که با حجم کم و کوتاه، معنا يا معاني بسياري را به مخاطب تفهيم کند، مشروط بر اين که مناسب حال و مقام بوده و با استعداد مخاطب، هماهنگ باشد؛ زيرا اگر کوتاهي لفظ بيش از حد مطلوب باشد و شنونده را در دريافت مضمون، دچار مشکل سازد، آن ايجاز، مخل خواهد بود و اصطلاحاً آن را «ايجاز مخل» مينامند و نه تنها غير مطلوب است، بلکه چنين کلامي، معيوب و غير بليغ خواهد بود (علوم بلاغت و اعجاز قرآن: ص 117) بنا بر اين، ايجاز يعني ادا کردن مقصود با کمتر از عبارت متعارف ( الاتقان في علوم القرآن: ج2 ص175). در کلام امير المؤمنين عليه السلام نيز که گفته ميشود بلاغت، از کلام ايشان سرچشمه ميگيرد، از اين نمونههاي بلاغي، فراوان به چشم ميخورد که با کوتاهترين عبارات، بلندترين معاني را منتقل ميکند، از جمله در عبارت زير:
ليتَأسَّ صَغيرُکم بکبيرِکم و لْيرأفَ کبيرُکم بصغيرکم و لا تکونوا کجُفاةِ الجاهِليةِ لا فِي الدِّين يتفقَّهونَ و لا عَنِ الله يعقلونَ (نهج البلاغة: خطبه۱۶۶).
بايد خردسالتان از بزرگسالتان پيروي کند و بزرگسالتان به خردسالتان محبّت بورزد، و مانند جفاکاران خشن جاهليت مباشيد که نه تفقّهي در دين داشتند و نه تعقّلي نسبت به خدا!
مفسّر در اين عبارت، به ايجاز و اختصار کلام علي عليه السلام و اعتلاي معاني آن توجّه داشته، ميگويد:
امير المؤمنين عليه السلام در آغاز اين خطبه مبارک (عبارات بالا)، يکي از اساسيترين قوانين «حيات معقول» را که تبادل علوم و تجارب و عواطف و احساسات ميان انسانها است، گوشزد ميفرمايد... . امير المؤمنين عليه السلام با دو جمله مختصر، مورد تفسير دو رکن بر پا دارنده «حيات معقول» را مطرح ميفرمايد. اين دو رکن، عبارتاند از: