خطر بيمارى بغض

پرسش :

بیماری بغض (کینه) چه خطری در پی دارد؟



پاسخ :

بيمارى بغض ، از بيمارى هاى خطرناكى است كه زندگى مادّى و معنوى ، فردى و اجتماعى ، و دنيوى و اُخروى انسان را تهديد مى كند . كمترين ضرر اين بيمارى ، آن است كه زندگى را تلخ و جهان را بر انسان ، تنگ مى نمايد :

ضاقَتِ الدُّنيا عَلَى المُتَباغِضينَ .[۱]

دنيا بر كينه ورزان ، تنگ مى شود .

بدين جهت ، در اسلام ، كارهايى كه موجب بر ملا شدن عيوب پنهانى ديگران و نفرت از آنها مى گردد ، نكوهيده است ، چنان كه از امام على عليه السلام روايت شده :

منَ تَتَبَّعَ خَفِيّاتِ العُيوبِ حَرَمَهُ اللّهُ مَوَدّاتِ القُلوبِ .[۲]

هر كس در پىِ عيب هاى پنهان [ديگران] باشد ، خداوند ، او را از مهرورزى دل ها محروم مى كند .

در روايتى ديگر از ايشان آمده :

اُخبُر تَقلِهِ .[۳]

بيازماى تا دشمن بدارى .[۴]

و امام صادق عليه السلام نيز ، طبق نقلى ، مى فرمايد :

خالِطِ النّاسَ تَخبُرهُم ، وَ مَتى تَخبُرهُم تَقلِهِم .[۵]

با مردم بياميز تا آنان را بيازمايى و چون آنها را بيازمايى [و بشناسى] ، دشمنشانى خواهى  داشت .[۶]

و در روايتى ديگر از ايشان ، آمده :

لا تُفَتِّشِ النّاسَ ، فَتَبقى بِلا صَديقٍ .[۷]

در پى يافتن عيب مردم مباش كه بى دوست مى مانى .

از نظر اجتماعى نيز ، اين بيمارى ، موجب اختلاف و زمينه ساز زوال حكومت هاست .[۸]

امّا خطرناك ترين آثار زيانبار اين بيمارى ، دور ساختن انسان از آفريدگار جهان و رو به زوال گذاشتن ايمان از جامعه اسلامى است.[۹]


[۱]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۱۴ ص ۳۰ ح ۹۲ .

[۲]غرر الحكم : ج ۵ ص ۳۷۱ ح ۸۸۰۰ .

[۳]نهج البلاغة : حكمت ۴۳۴ ، بحار الأنوار : ج ۷۴ ص ۱۶۴ ح ۲۸ .

[۴]سيّد رضى رضى الله عنه در توضيح اين حديث مى گويد : برخى اين حديث را از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مى كنند ؛ امّا آنچه بودن اين سخن از امير مؤمنان عليه السلام را تقويت مى كند ، اين روايت ثعلب از ابن اعرابى است كه : مأمون گفت : اگر نبود كه على گفته است : «بيازماى تا دشمن بدارى» ، من مى گفتم : دشمن بدار تا بيازمايى .

محمّد عبده ، در شرح اين حديث مى گويد : «اُخْبر» به ضمّ باء ، فعل امر است از «خَبَرتُهُ» ، از باب «قَتَلَ» ؛ يعنى : آن را دانستم و شناختم . «تقله» ، فعل مضارع است كه چون بعد از فعل امر واقع شده ، مجزوم گرديده است و «هاء» آن براى وقف است [ ، نه ضمير] ، از «قلاه يقليه» ، بر وزن : «رماه ، يرميه» به معناى دشمن داشتن . يعنى هر گاه ظاهرِ شخص را پسنديدى ، او را بيازماى ؛ زيرا اى بسا در او چيزى بيابى كه خوشايندت نيست و در نتيجه ، آن شخص را مبغوض و منفور خواهى داشت . و امّا دليل اين كه مأمون ، آن وجه را اختيار كرده ، آن است كه دوستى ، پرده پوش عيب هاست . بنا بر اين ، هر گاه نسبت به شخصى بغض و نفرت داشتى ، مى توانى او را چنان كه هست ، بشناسى (نهج البلاغة ، با حاشيه شيخ محمّد عبده : حكمت ۴۳۴) .

ابن ابى الحديد مى گويد : «اختبره تقله» ؛ يعنى : مردم را آزمايش كن . در اين صورت ، آنان را دشمن خواهى داشت ؛ زيرا آزمودن ، معايب و بدى هاى اخلاقى آنان را برايت ، آشكار مى سازد (شرح نهج البلاغة ، ابن ابى الحديد : ج ۲۰ ص ۸۰) .

[۵]الكافى : ج ۸ ص ۱۷۶ ح ۱۹۶ ، عدّة الداعى : ص ۲۱۸ ، بحار الأنوار : ج ۷۰ ص ۱۱۱ ح ۱۴ .

[۶]علّامه مجلسى قدس سره مى گويد : جَزَرى گفته است : در حديث ابو دردا آمده است : «مردم را [مصداق اين سخن] يافتم : بيازماى تا دشمن بدارى» . قِلى ، به معناى دشمن داشتن است . گفته مى شود : قلاه يقليه ، قِلى و قلى ؛ يعنى او را دشمن داشت و از او متنفّر شد .

جوهرى ، گفته است : هر گاه [عين الفعل مضارع آن را] فتحه دادى ، آن را ممدود مى كنى و گفته مى شود : «يقلاه» اين وجه از فعل ، زبان قبيله طَىّ است . معناى حديث [ابو دردا ]اين است كه : مردم را بيازماى ؛ زيرا هر گاه آنان را آزمودى ، از آنان ، بيزار خواهى شد و مصاحبت با آنان را ترك خواهى كرد ؛ چرا كه منويات و بواطن آنها برايت آشكار مى شود . لفظ اين حديث (اُخْبُر) ، امر است ؛ امّا معناى خبرى دارد : يعنى آنها را آزمود و امتحان كرد و از ايشان ، متنفّر گرديد و رهايشان كرد . «هاء» در «تقله» ، براى سَكت و وقف است . معناى حديث ، اين است كه مردم را مصداق اين حديث يافتم .

من (علّامه مجلسى) مى گويم : ظاهرا امرى هم كه در اين خبر آمده ، اين گونه است ؛ يعنى هر گاه با مردم آميختى ، آنان را مى آزمايى و هر گاه آزمودى ، آنان را دشمن خواهى گرفت . پس با مردم ، چندان آميزش مكن تا باعث دشمنى و نفرت تو از آنان نشود (مرآة العقول : ج ۲۶ ص ۶۳) .

[۷]الكافى : ج ۲ ص ۶۵۱ ح ۲ .

[۸]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۱۴ ص ۳۳ (زوال آمدن دولت) .

[۹]ر . ك : همين دانش نامه : ج ۱۴ ص ۳۱ (دورى از خداوند عز و جل) .



بخش پاسخ گویی پایگاه حدیث نت