قائممقام دانشگاه علوم قرآن و حدیث با تشریح راهکارهای گفتمانسازی غدیر برای معرفی به بشریت از تأکید بر ویژگیهای اثباتی و انسانی امیرالمومنین(ع) به عنوان راهکاری برای دستیابی به این آرمان سخن گفت.
حجتالاسلام عبدالهادی مسعودی، قائممقامدانشگاه علوم قرآن و حدیثدر گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به بررسی بایستههای گفتمانسازیواقعه غدیردر جهان معاصر پرداخت. وی اظهار کرد: اگر ما بخواهیم یک مسئلهای را که در ظاهر تصور میشود به یک گروه یا فرقه خاصی تعلق دارد، عمومی کنیم باید چند عقبه و گردنه را پشت سر بگذاریم. در گام نخست، باید دید مردم را نسبت به اینکه این مسئله متعلق به یک گروه خاص است و عمومی نیست، تغییر دهیم. مثلا اگر بخشی از جهان اسلام تصور کنند که مسئله ولایتامیرالمومنین(ع)و واقعه غدیر خم یک مسئله درون مذهبی است یا یک مسئلهای است که کشور ایران به آن پر و بال میدهد، باید ما این تصور را تصحیح کنیم و مردم را نسبت به این موضوع اقناع کنیم که این مسئله، یک مسئله درون مذهبی و درون دینی نیست. در واقع ما باید بتوانیم اثبات کنیم که مسئله ولایت، مربوط به تمام جهان اسلام است.
اگر گفتمان غدیر بخواهد به گفتمان بینالمللی تبدیل شود، باید ارزشهای انسانی و عمومی آن نمایان شود؛ یعنی به جای تأکید بر جزئیات واقعه غدیر باید ببینیم امیرالمومنین(ع) چه سیاستهایی را برای اداره جامعه ارائه کرده بودند. اگر سیاست عدالت و احسان را به جای خودش به کار برده است، آنگاه ما میتوانیم بگوییم انتخاب ایشان توسط خداوند متعال و ابلاغ ولایت ایشان توسط پیامبر اکرم(ص) بر مبنای شایسته سالاری بوده است
رئیس انجمن حدیث حوزه افزود: ما باید تبیین کنیم که امیرالمومنین(ع) به دلیل نسبت قوم و خویشی با پیامبر اکرم(ص) به عنوان جانشین و خلیفه منصوب نشدند، بلکه به دلیل قابلیتها و لیاقتها و کارآمدیهایی که در وجود ایشان مشاهده میشد به این مرتبه دست یافتند. اگر ما مسئله را اینطور تبیین کردیم، در آن زمان روشن خواهد شد که بحث خلافت و ولایت چیزی جز مسئله شایسته سالاری نیست. چه کسی است که در دنیا گفتمان شایسته سالاری را نپذیرد؟
وی اضافه کرد: به سخن دیگر و طبق احادیثی که ما در اختیار داریم، امیرالمومنین(ع) جز به دلیل صداقت و امانت، این مقام و منزلت را نزد خدای سبحان و پیامبر اکرم(ص) پیدا نکرد. ایشان جز به خاطر شجاعت و پایداری در جنگها و دیگر عرصههای زندگی به این مرتبت دست نیافت. هیچ دلیل دیگری جز ایمان قوی و صبر و استقامت ایشان نبود و الا پیامبر(ص) دامادها و خویشاوندان دیگری هم داشتند. در آن هنگام، اعلی درجه صفاتی مانند شجاعت، سخاوت و عدالت در فردی به جز امیرالمومنین(ع) یافت نمیشد.
دانشیار دانشگاه علوم و حدیث ادامه داد: به سخن دیگر، اگر گفتمان غدیر بخواهد به گفتمان بینالمللی تبدیل شود، باید ارزشهای انسانی و عمومی آن نمایان شود؛ یعنی به جای تأکید بر جزئیات واقعه غدیر باید ببینیم امیرالمومنین(ع) چه سیاستهایی را برای اداره جامعه ارائه کرده بودند. اگر سیاست عدالت و احسان را به جای خودش به کار برده است، آنگاه ما میتوانیم بگوییم انتخاب ایشان توسط خداوند متعال و ابلاغ ولایت ایشان توسط پیامبر اکرم(ص) بر مبنای شایسته سالاری بوده است. چه کسی در دنیا میتواند با جانشینی افراد شایسته مخالفت بکند؟! حال از دید ما تشخیص این امر با خداوند و پیامبر(ص) است و از دید دیگران ممکن است به تشخیص دیگری باشد؛ اما به هر حال در اصل این مسئله که باید بعد از یک شخص صالح، یک شخص صالح دیگر زمامدار شود و رهبری را برعهده بگیرد اختلاف وجود ندارد.
وی خاطر نشان کرد: وقتی پیامبر(ص) از دنیا رحلت فرمودند، سه حالت بیشتر متصور نیست: یک فرض این است که ایشان جانشینی را برای خود تعیین نفرموده باشند. آیا جامعه جهانی میپذیرد که پیامبر(ص) تمام کوششهای بیست و سه سالهاش را عقیم و ناقص رها کند و این همه زحمت را به دست کسی نسپارد؟ فرض دوم این است که خلافت را به فرد ناصالحی سپرده باشد. آیا جامعه جهانی میپذیرد که پیامبری که این همه زحمت را در جهت اصلاح جامعه متحمل شده است، جانشینی خود را به فرد ناصالحی بسپارد؟ پس راهی نمیماند جز این که فرض سوم را بپذیریم و آن اینکه پیامبر(ص) خلافت خود را به کسی اختصاص داده است که امتداد دهنده راهش باشد.
مدیر مسئول مجله تفسیر اهل بیت(ع) تصریح کرد: اگر ما گفتوگویی به جهان ارائه کنیم که مبتنی بر صفات جانشین و نه شخص جانشین باشد، یعنی بر اساس سیاستهایی باشد که این جانشین میخواهد در جامعه پیادهسازی کند، آنگاه حرفمان در جهان خریدار خواهد داشت. همان طور که که در کتاب سیاستنامه امام علی(ع) به معرفی شخصیت امیرالمومنین(ع) براساس صفات وجودی و سیاستهای عملی ایشان پرداخته شده است.
حجتالاسلام مسعودی به این اشکال که میان اعتقاد به افضلیت و ولایت امیرالمومنین(ع) و پیش فرضهای دموکراسی غربی تعارض وجود دارد چنین پاسخ داد: جامعه امروزی میگوید تمامی افراد حق رأی واحد دارند اما با این وجود، منکر تفاوتهای ذاتی آنها نیست. ما در هیچ مسابقه بینالمللی به همه شرکت کنندگان مدال طلا نمیدهیم. ما در هیچ مسابقهای هر دو طرف را پیروز اعلام نمیکنیم. شکستها و پیروزیها، برد و بختها، بالاتر نشستنها و پایینتر نشستنها بر پایه تفاوتهای وجودی و ذاتی اشخاص است که به نوع خلقت ایشان و کوششها و تلاشهایشان باز میگردد.
وی خاطر نشان کرد: امیرالمومنین(ع) فارغ از ویژگیهای ذاتی که داشت، گاهی شبانه هزار رکعت نماز میخواند، روزها برای امرار معاش کیلومترها راه میرفت. ما نمیتوانیم منکر تفاوتهای اولیه و تلاشهای ثانویه باشیم. چرا در دموکراسی امروزی افراد رقابت میکنند و افرادی که رأی میدهند، یکی را بر دیگری ترجیح میدهند؟ مسلم است که میببینند کدام رقیب، قدرت وجودی بیشتری برای اداره کشور و پیشرفت و توسعه دین و مذهب و اخلاقیات دارد؟
مولف ۲۵ عنوان کتاب در زمینه علوم قرآن و حدیث تأکید کرد: ما هم قابلیتهای ذاتی را در امیرالمومنین(ع) مشاهده میکنیم و هم شایستگیهای اکتسابی را؛ چنانکه ایشان در اوایل جوانی بدون هیچ ترسی در بستر پیامبر(ص) قرار گرفتند؛ در سن بیست و دو سالگی به تنهایی کاروان کوچکی را در جلوی چشم تمامی قهرمانان و جنگجویان مکه، از شهر مکه به سمت مدینه حرکت دادند؛ با اولین حمله جنگجویان مکه چنان آنها را قلع و قمع کردند که دیگر هیچ کس به خودش جرأت تعقیب حضرت را در این فاصله چهارصد کیلومتری مکه تا مدینه نداد. در جنگ بدر، امیرالمومنین(ع) یک جوان بیست و پنج ساله بود. بیشتر کسانی که در جنگ بدر قصد کشتن پیامبر(ص) را داشتند توسط امیرالمومنین(ع) هزیمت شدند.
وی افزود: در جنگ احد، همه به سایه امنیت کوه و خانهها گریختند اما امیرالمومنین(ع) در میدان نبرد ایستادند و بیش از هشتاد زخم را متحمل شدند، طوری که اطبای مدینه میگفتند ما جای سالمی در بدن او نمییافتیم تا زخمهای ایشان را بخیه بزنیم. در جنگ خیبر هیچ کس مقابل عمرو بن عبدود نرفت مگر امیرالمومنین(ع). در جنگ خیبر بزرگترین سرداران اسلام موفق نشدند، قلعه خیبر را فتح کنند در حالی که امیرالمومنین(ع) در اولین یورش این فتح را انجام دادند.
وی در ادامه گفت: مردم باید بنگردند مجموع قدرتهای خدادادی و تلاشهای انسانی در چه کسی بیشتر محقق شده است. ما اگر این مباحث را در جهان امروز به صورت گفتمان در بیاوریم، خود اشخاص میتوانند به تاریخ مراجعه کنند و صدق این گزارهها را دریابند. آنگاه خواهند دریافت که چه کسی در جنگ احد زخم خورد و چه کسی گریخت. چه کسی پس از پیامبر(ص) فریفته مال دنیا و تقسیمکننده اموال در بین خویشاوندان خود شد و چه کسی عدالت را رعایت کرد و به سیاه و سفید سهام یکسان داد.
حجتالاسلام مسعودی در پاسخ به این پرسش که برای بهرهگیری از ظرفیت وحدت آفرین غدیر چه گامهایی باید برداشت، خاطر نشان کرد: نخستین گام این است که ما باید از تکیه بر بخشهایی از واقعه غدیر که تنها و تنها جنبه نفی دارند خودداری کنیم و بر روی بخشهای مهمتری که جنبه اثباتی دارند تأکید بکنیم. وقتی ما در احادیثی که از پیامبر اکرم(ص) درباره امیرالمومنین(ع) به دست ما رسیده است دقت بکنیم، خواهیم دید که هیچ صفت و بیان ویژگی دیگری نمانده است که پیامبر(ص) در خصوص ایشان بیان نکرده باشد.
وی تصریح کرد: به عبارت دیگر، اگر کسی ادعا کند که اگر پیامبر(ص) فرموده بود امیرالمومنین(ع) محبوب من است، من ولایت ایشان را میپذیرفتم، خب پیامبر(ص) عین این سخن را فرموده است. اگر ادعا کند که اگر پیامبر(ص) ایشان را به عنوان یک شخص حقمدار معرفی میکرد من قبول میکردم، خب پیامبر(ص) فرموده است: علی مع الحق و الحق مع علی. شما عبارتی را نمییابید که در وصف امیرالمومنین(ع) باشد و پیامبر(ص) بیان نفرموده باشد.آیتالله ریشهریاینها را در کتاب دانشنامه امیرالمومنین(ع) گردآوری کرده و بنده افتخار ترجمه بخشی از آن را داشتهام.
مدرس حوزه و دانشگاه در ادامه سخنان خود اظهار کرد: صحبت بنده این است که پیامبر(ص) این همه صفات اثباتی در مورد امیرالمومنین(ع) بیان فرموده است، ما آن صفات اثباتی را در جهان اسلام نشر دهیم. چه اهل سنتی هست که امام علی(ع) را دوست نداشته باشد؟ کدام اهل سنت است که شجاعتها و حماسه آفرینیهای ایشان را نادیده بگیرد. چه کسی است که فداکاری ایشان را در لیلهالمبیت، شجاعت ایشان در جنگها و تدبیرهای حضرت را حتی در ارشاد خلفا انکار کند؟ ما جنبههای اثباتی بسیار زیادی در خصوص علی(ع) داریم که اهل سنت آنها را قبول دارند و حتی جهان کفر هم میتواند آنها را بپذیرد.
وی در پایان گفت: صفات انسانی علی(ع) مقبول همه انسانهاست و نه تنها مسلمانان. ما اگر بتوانیم بر روی جنبههای اثباتی و انسانی شخصیت امیرالمومنین(ع) طوری کار کنیم که مردم فقط آنها را بشناسند، گفتمان غدیر فراگیر خواهد شد. اگر از یک بچه ده ساله هم در خصوص فوتبالیستهای اروپا سوال شود میتواند پاسخ دهد، اما آیا واقعا ما توانستهایم اسطورهها، قهرمانان و پیشوایان خودمان را به یک نوجوان ده ساله آمریکایی و اروپایی بشناسیم، حتی در حد اسم و شرح کوتاه زندگی. چه کسی است که به او بگوییم امیرالمومنین(ع) شخصیتی چنین سخاوتمند و تلاشگر و عدالت خواه است اما او دوستش نداشته باشد. عدالت خواهی علی(ع) مسئله کوچکی نیست. چه کسی در جهان میتواند بگوید که من عدالتخواه نیستم؟