مدیر موسسه دارالتراث نجف اشرف با تأکید بر اینکه احادیث اهل بیت(ع)، یگانه راه آگاهی از تطورات اندیشه اعتقادی شیعه است به نقد دیدگاههای برخی مستشرقین درباره تاریخ تکوین اندیشهها و مبانی تشیع پرداخت.
حجتالاسلام سیدحسن موسوی بروجردی، مدیر موسسه دارالتراث نجف اشرف و مدیر کتابخانهعلامه مجلسیشهر قم در گفتوگو با خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) به بررسی ضرورت توجه به میراث حدیثی شیعه در عصر جدید با توجه به پیشرفتهای علمی و لزوم بهروز کردن مبانی دینی جهت ارائه نسخه بهروز از متون دینی پرداخت.
پژوهشگر و محقق میراث حدیثی و مکتوب در این رابطه توضیح داد: چند سالی است که پژوهشها و تحقیقات در حوزههای علوم اسلامی از جمله تاریخ تشیع رونق بسیار ویژه و خاصی در میان پژوهشگران مسلمان و غیر مسلمان یافته است. این حوزه معرفتی، مسائل بسیار پیچیده، حلنشده و پرفراز و نشیبی دارد که به دلایل گوناگون در طول تاریخ اسلام پژوهشگران مسلمان و غیرمسلمان کمتر به آنها توجه کردهاند. لذا مسائل بسیاری در این حوزه معرفتی وجود دارد که نیاز به کاوش و پژوهش عالمانه و منصفانه دارد.
حدیث در سنت اسلامی همواره یک منبع اساسی برای تمام حوزههای معرفتی است؛ از فقه و اخلاق گرفته تا تفسیر و حتی تاریخ اسلام. حدیث، مهمترین منبع برای درک و شناخت سیر تفکرات و درک اندیشههای اعتقادی است. نقد و ارزیابی «حدیث» نزد دانشمندان مسلمان قدمتی بسیار طولانی دارد. شاید به جرئت بتوانیم بگوییم که تاریخ نقد و ارزیابی «حدیث» در بین مسلمانان به دوران جمع و تدوین احادیث باز گردد.
وی ادامه داد: شایسته است که پژوهشگران شیعی با یک همت خاص و ویژه با تلاش مضاعف با محک زدن روشهایی گوناگون، افقهای جدیدی را در عرصه مباحث دینی باز کنند تا باورهای دینی عامّه دچار چالش نشود و این باورها هر چه بیشتر روزآمد و کارآمد شوند. باید با استفاده از ادبیات روز در قالبهای نو، اندیشههای ناب و معارف صحیح در حوزههای مختلف معرفتی مکتب اهل بیت(ع) به تمام جویندگان عرضه شود و راه هرگونه کجباوری و کجاندیشی در این مسیر بسته شود.
وی تأکید کرد: بدون شک در حال حاضر گام نهادن در مسائل پژوهشی هر دانشی بدون آگاهی از پیشینه تحقیقی و آشنایی با مبانی آن مانند وارد شدن به مسیری بسیار تاریک بدون راهنما و وسیله روشنایی است. این کار در حوزهی معرفت دینی بسیار دشوارتر است و میتواند منجر به تشدید شبهات در این حوزه شود. با وجود این، هر کاری گرچه سخت و دشوار باشد، یک آغازی دارد و یک آغازگری، که خوشبختانه قدمهای خوبی از بعضی پژوهشگران حدیثی آغاز شده ولی این تعداد در مقابل حجم مبانی و موضوعات معارف حدیثی بسیار اندک است.
موسوی بروجردی افزود: یکی از مهمترین و ضروریترین مسائل در حوزه تاریخ تشیع که بیشتر مستشرقین و بعضی از پژوهشگران داخلی با پیشفرضهایی که گاه غیر منصفانه است بدان پرداختهاند، تاریخ اندیشه اعتقادی شیعه امامیه و بحث از تحول و تطوّر در این اندیشهها است؛ به عنوان مثال میتوان به بحث از تاریخ اندیشه عصمت در میان شیعه اشاره کرد که بعضی از مستشرقان ادعا کردهاند که این اندیشه، یک اندیشه متأخر است و اصلاً در قرن اول هجری بین علمای شیعه مطرح نبوده است. همین اشکال حتی در خصوص تاریخ مسائل حقوقی، احکام و فقه شیعی نیز مطرح است. چنانکه برخی معتقدند نقطه آغاز تمامی این مسائل مربوط به قرن دوم است و در قرن اول، هیچگاه شیعه از دایره سواد اعظمِ مسلمانان جدا نبوده و فقط به عنوان یک حزب سیاسی شناخته میشده است.
وی تصریح کرد: اندیشههای اعتقادی شیعه و تحول و تطور این نظریات و آرای عالمان و اندیشمندان بزرگ شیعه طی قرنها و اعصار، اسباب و عللی دارد که یک مسیر بسیار پیچیدهای را طی کرده است که فهم سیر تاریخی آنها دشواریهای زیادی دارد. بحث و کاوش در تاریخ اندیشههای اعتقادی شیعه و چگونگی پیدایش آنها، زمینهها و عوامل متعددی دارد که مهمترین منبع ما برای دستیابی به اینگونه از مباحث و مسائل، «حدیث» است. ما چیزی مهمتر از حدیث برای بازخوانی این تطورات و علل آن و به طور کل تاریخ تفکرات امامیه نداریم.
وی خاطر نشان کرد: دستورات زیادی از صاحبان «حدیث» به ما رسیده که بازگو کننده عمق تاریخ بحث از ارزیابی حدیث است. از جمله آن میتوانیم به حدیث زیبایی از امیرمؤمنان(ع) در کتاب کافی استشهاد کنیم که حضرت فرمودند:«إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِيثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِي حَدَّثَكُمْ فَإِنْ كَانَ حَقّاً فَلَكُمْ وَ إِنْ كَانَ كَذِباً فَعَلَيْهِ؛اگر حدیثی شنیدید، حتما این حدیث را نسبت بدهید به آن کسی که حدیث را از او نقل میکنید. اگر حق باشد، این حقانیت به سخن شما سرایت میکند. اگر دروغ گفته باشد این کذب به خود او باز میگردد». امام در این روایت زیبا، ملاک شیوه نقل حدیث و توجه به راویان حدیث را مورد تأکید قرار داده است. شاید بر اساس این آموزهها، مباحث راوی شناسی در نقد و بررسی حدیث پا گرفت.
پژوهشگر میراث حدیث شیعه در ادامه به معرفی مختصر علوم حدیثی پرداخت و گفت: بحث و کنکاش در خصوص استحکام پایههای حدیث در راستای استواری متن حدیث صورت میگیرد. پریشانی و آشفتگی در مبانی حدیث، موجب عدم فهم آن و در نهایت فرسوده شدن باورهای اجتماعی مردم دینباور میشود. به همین خاطر برای تقویت پایههای حدیث، علوم متعددی تأسیس و به کار گرفته شد. از آن جمله میتوانیم به علم رجال حدیث اشاره کنیم. رجالالحدیث، اهداف بلندی را مدّنظر خود دارد. دانشمندان ما همانگونه که به شناسایی خود متن حدیث میپردازند، بخش زیادی از تلاش خود را مصروف شناسایی اسانید و رجال واقع در آن میکنند.
وی ادامه داد: یکی دیگر از شاخهها و مبانی علوم حدیث علم «درایة الحدیث» است که در شکوفایی حدیث نقش بسیار بسزایی دارد. علم درایةالحدیث نگاهی بیرونی و درونی به حدیث دارد. کار این علم این است که مقبولیت و مردودیّت حدیث را برای ما آشکار کند. علم رجال به متن سند اصلا کاری ندارد اما علم درایه از افق بسیار وسیعتر به حدیث نگاه میکند.
وی در ادامه عنوان کرد: یک علم دیگر هم وجود دارد که میتوان با عنوان «علاجالحدیث» از آن یاد کرد. همّ و غمّ این علم بر موضوع تعارض روایات تمرکز دارد. در این دانش وجوه جمع بین روایات متعارض بررسی میشود. این علم نقش به سزایی در ساماندهی روایات متعارض دارد. مهمترین کتابی که در بین شیعه در این زمینه تدوین شده است اثر شیخ طوسی با عنوان «الاستبصار» است. یک علم دیگری هم با عنوان «غریب الحدیث» وجود دارد که خدمات فراوانی به حدیث میکند؛ از جمله تبیین لغات مشکل، تمییز حقیقت از مجاز، بیان مثالهای به کار رفته در احادیث و ... کتابهای بسیاری در این زمینه نوشته شده است، از جمله کتاب «نهایه» ابن اثیر در اهل سنت و کتاب «مجمعالبحرین» در میان شیعه.
مدیر کتابخانه علامه مجلسی در ادامه به علم «فقهالحدیث» و اهمیت آن در میان علوم حدیثی اشاره کرد و اظهار کرد: یکی دیگر از علوم، «فقهالحدیث» است. شاید بیشترین تلاشهایی که در مسیر شناخت حدیث شده در بحث فقهالحدیث باشد. همه دانشهای قبلی که به آنها اشاره شد در خدمت فقهالحدیث هستند. حال با شناخت اجمالی با این علوم متأسفانه در زمان ما افراد زیادی خصوصا از مستشرقین، تمام مقدمات را کنار گذاشته و یک سره به متن حدیث یا همان فقهالحدیث پرداختهاند.
وی افزود: این افراد به مبانی حدیث إشراف ندارند و همین باعث یک آشفتگی در فهم بعضی از احادیث شده است. مشکل دیگر مستشرقین آن است که آنها به باورهای دینی ما از باب یک اتفاق تاریخی نگاه میکنند این در حالی است که ما در داخل مذهب از باب یک باور دینی نظر داریم. البته همین نگاه را نیز ما به بعضی از باورهای دینی آنها داریم. فردی که در داخل هر مذهبی باشد نوعی حجیت برای این باورها قائل است که به دشواری با نگاه تاریخی همسو خواهد شد.
وی با اشاره به ضرورت بهرهمندی از پایههای علم برای درک متون مقدس گفت: بعضی از همین شبهاتی که در بین نصوص اسلامی وجود دارد به عینه در میان مسیحیان نیز وجود دارد. درک صحیح از متون مقدس مسیحیان نیز نیازمند آشنایی با یکسری مقدماتی است که باید آنها را طی کرد. کتابی است با عنوان «باورهای کهن و خرافههای مدرن» از آقای مارتین لینگز از پژوهشگران مهم غربی که موضوع بسیار جالبی دارد. نویسنده کتاب در این اثر از باورهایی در نصوص مسیحیت بحث کرده که در دنیای مدرن به آنها به چشم خرافات نگاه میشود. ایشان این باورها را از منظر فقهالحدیث مسیحیت بحث کرده بود و پاسخ داده است.
بروجردی به برتری نصوص اسلامی اشاره کرد و گفت: در مکتب اسلام یکسری خصوصیاتی وجود دارد که در هیچ یک از مکاتب دینی دنیا وجود ندارد. ما در بحث نصوص دینی یک بحثی داریم به نام «سند». تأکید بر إسناد تا جایی است که گفته شده: «الإسنادُ مِنَ الدِّینِ، وَلَولَا الإسنَادُ لَقَالَ مَن شَاءَ مَا شَاءَ». آن مقداری که برای نصوص دینی ما تأکید بر «إسناد» شده است، در هیچ یک از مذاهب دنیا سابقه ندارد. تنها مکتبی که بحث از سند در نصوص مقدس و دینی خود میکند مکتب اسلام است. علمای شیعه نیز با دقت تمام این بحث را پیگیری کردهاند.
وی در پایان تأکید کرد: بنده همانطور که در طلیعه سخنانم عرض کردم، معتقدم برای رفع این شبهاتی که در خصوص نصوص دینی و اندیشه امامیه در میان عده ای مطرح شده است و بحثهای بسیار ریشهای در باورهای دینی مردم به راه انداخته است، باید به حدیث رجوع کرد و پاسخ همه این شبهات در بررسی روشمند احادیث نهفته است. ما برای ارائه پاسخ راهی نداریم جز اینکه یک انقلاب در مباحث حدیثی ایجاد کنیم تا بتوانیم دوباره با یک روشنگری جدیدی این تفکرات و باورها را در میان مردم تقویت کنیم و پایههای اجتماعی باورهای دینی را با شاکله ای عقلی استحکام بخشیم.