جلسه نقد کتاب «درآمدی بر زبانشناسی تطبیقی قرآن و تورات» با حضور اساتید و پژوهندگان، آذرتاش آذرنوش، مرتضی کریمینیا و فاطمه توفیقی 24 شهریورماه در سرای اهل برگزار شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دارالحدیث در ابتدای این نشست،حیدر عیوضی، پژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث، گزارشی از محتوای کتاب ارائه کرد.
وی گفت: به رغم شور و شوق فراوانی که عالمان مسلمان تا قرن پنجم در زبانشناسی قرآن داشتند، از قرن ششم فعالیتهای نوآورانه زبانشناختی در عالم اسلام متوقف شد و عالمان متأخر از آن پس به بازگویی آراء گذشتگان اکتفا کردند و آن وضعیت تا امروز ادامه یافته است.
آقای عیوضی افزود: این رکود علمی در چند قرن اخیر، مخصوصا به این دلیل اهمیت ویژه مییابد که از حدود قرن هجدهم در غرب تلاش گستردهای برای زبانشناسی تطبیقی تورات عبری آغاز شده و تا امروز ادامه یافته است. با آغاز قرن نوزدهم میلادی در جهان غرب قاموسنگاری تورات عبری به کلی با روش سنتی آن تفاوت یافت.
آشنایی اروپاییان با زبانهای شرقی و مخصوصا سامی در کنار نگاه تاریخی آنها به زبان (بر خلاف نگاه الهیاتی که تا پیش از آن حاکم بود) باعث شد که جریان کاملا جدید و متفاوتی در غرب رشد کند. بسیاری از پژوهشگران این حوزه تا حدود پانزده زبان را مسلط بودند و با این روش به زبانپژوهی تورات پرداختند. شاخصترین چهره این جریان که گزنیوس بود، حتی پس از مرگش هم کارش متوقف نشد و سایر پژوهشگران تا همین امروز دستاوردهای او را ادامه میدهند
از دیگر ویژگیهای آثار غربیان در این زمینه این است که کاملا بهروز عمل میکنند؛ بهگونهای که در هر ویرایش جدید از کتابهایشان جدیدترین یافتهها در حوزه کتیبههای باستانی را لحاظ میکنند. ویژگی دیگر کارهای آنها، انجام پژوهشها به صورت کار گروهی است؛ به این صورت که در یک موضوع مشترک متخصصان از رشتههای کاملا متفاوت گرد هم میآیند. همه این ویژگیها میتواند الگویی برای ما درحوزه قرآنپژوهی باشد.
این کتاب به طور عینی نشان میدهد که چگونه میتوان از این دستاوردها در واژهپژوهی قرآن استفاده کرد. محتویات این کتاب متشکل از دو بخش اصلی است: یکی مبانی نظری و دستگاه انتقادی که در آن پیشینه مباحث زبانشناسی قرآن و تورات در عالم اسلام و جهان غرب بیان شده و مقایسهای میان این دو صورت گرفته است تا مشخص شود که نقاط ضعف قرآنپژوهی امروز ما در مقایسه با زبانشناسی تورات در جهان امروز چیست. بخش دوم کتاب نمونههای عینی از ریشهشناسی ۳۰ واژه قرآنی است که نشان میدهد این دانش زبانشناسی جدید چگونه در فهم قرآن به کمک ما میآید.
در ادامه دکتر فاطمه توفیقی گفت: من بسیار خوشوقت شدم از اینکه دیدم چنین اثری با راهنمای دکتر آذرنوش به صورت بسیار محققانهای تهیه و منتشر شده است. دقت نظر آقای عیوضی در کنار آشنایی او با زبانهای عبری، عربی، آلمانی و انگلیسی باعث شده است کتاب ایشان کار بسیار خوبی از آب دربیاید.
توفیقی سپس به وضعیت قرآنپژوهی در جامعه علمی ما پرداخت و گفت: در شرایطی که قرآن ارجاعات بسیار زیادی به کتابهای مقدس پیش از خود دارد و با اینکه مسلمانان همیشه تعامل زیادی با یهودیان و مسیحیان داشتهاند، متأسفانه در اکثر اوقات عالمان مسلمان خودشان را از مراجعه به کتابهای مقدس پیشین بینیاز دانستهاند؛ هرچند در این میان استثناهایی مانند علامه بلاغی داریم که با تسلط بر زبان عبری مستقیما به سراغ تورات رفت. بنابراین من از انتشار چنین کتابی بسیار خرسندم. این کتاب انشاءالله جریانساز خواهد شد. از محاسن این کتاب دقت نویسنده در نگارش این اثر است که من هیچ موردی از اغلاط املایی در آن نیافتم، نهتنها در نگارش فارسی که حتی در لغات انگلیسی، آلمانی و عبری؛ مخصوصا در حروف عبری که اشتباه در آن بسیار آسان رخ میدهد و این نشاندهنده دقت خود نویسنده و دستاندرکاران تهیه این کتاب است.
همچنین امانتداری نویسنده در ارجاعاتش ستودنی است؛ چون تمام مواردی را که از منبعی نقل کرده، با ارجاع دقیق است. حسن دیگر این اثر این است که بخش اولش، مبادی نظری و دستگاه انتقادی، اطلاعات بسیار زیادی به خواننده درباره تاریخچه این علم میدهد. در بخش دوم هم تحلیلهای بسیار خوبی دارند که از بین نظرهای مختلف گفتهشده کدام ممکن است درستتر باشد و این حسن بزرگی برای کتاب است.
خانم توفیقی در خصوص ویراستهای بعدی کتاب پیشنهاداتی ارائه کرد و گفت: میتوان این کتاب را به صورت یک فرهنگ واژهشناسی قرآن درآورد. دوم اینکه باید مشخص شود که هر کدام از واژگان دخیل در قرآن از چه مسیری به قرآن رسیدهاند؛ زیرا در برخی موارد تنها به ذکر این نکته اکتفا شده که ریشه یک کلمه عبری است، اما گفته نشده که آن واژه چگونه از عبری به عربی رسیده است؛ مثلا در بسیاری از مواقع این واژگان از زبانهای سریانی یا حبشی گذشتهاند تا به عربی رسیدهاند.پیشنهاد دیگر ، که شاید جزء رسالتهای این کتاب هم نبوده است، این است که معلوم شود این تلاشها عملا در عرصه تفسیر و الهیات چه کمکی به ما میکند. این مطالعات به ما کمک میکند که بفهمیم جامعه عصر نزول چقدر متکثر بوده و قرآن به زبان همان مردم سخن گفته است.
پس از آن، دکتر مرتضی کریمینیا سخن گفت. ایشان در آغاز به آقای عیوضی بابت انتشار این کتاب تبریک گفت و سپس درباره جایگاه این کتاب در زبانشناسی معاصر صحبت کرد. از نظر او، مهمترین تفاوت میان زبانشناسی قرآنی سنتی و زبانشناسی مدرن این است که در جهان سنتی این تلقی وجود داشت که گویی واژگان قرآن فراتر از زمان و مکان هستند و پیش از کاربردشان در قرآن هیچ تحول زبانیای در آنها اتفاق نیفتاده است. حتی چنین تلقی میشد که جغرافیاهای مختلف تأثیری بر کلمات قرآن نداشتهاند. درحالیکه کاملا طبیعی است که واژگان در تمام زبانها دچار تحول شوند و همچنین از زبانی به زبان دیگر منتقل شوند. چنانکه همین امروز زبان فارسی هم مملو از واژگان غیرفارسی است. یکی از اقتضاهای آن دوران، سیطره نقل بوده است؛ یعنی در آن دوران معمولا سخنان گذشتگان مانند میراثی بود که حفظ آن اهمیت زیادی داشت و کمتر کسی به نقد دیدگاه گذشتگان میپرداخت، مگر در مواردی که به دلایل فرقهای این نقدها اهمیت مییافت. علاوه بر این، نگاه الهیاتی در زبانشناسی سیطره داشت و تاریخیت امور زبانی نادیده گرفته میشد. تصورها از تاریخ زبان حالت افسانهوار داشت و تصور میشد که هر زبان جدید ناگهان در یک نسل جدید سر برآورده است. البته این تصورها خاص مسلمانان نبود و در جهان سنتی همه چنین میاندیشیدند. اما از زمان رنسانس به این سو، رشته باستانشناسی شاخهای به نام باستانشناسی کتاب مقدس پیدا کرد که وظیفهاش یافتن سرنخهای واقعی برای روایتهای تاریخی تورات بود. این یافتهها تحولات دینشناسی بسیار بزرگی در غرب پدید آورد؛ برای مثال چنانکه با کشف طومارهای بحرالمیت اتفاق افتاد. به این ترتیب، زبانشناسی هم متحول شد و از آن زمان به بعد، نگاه تاریخی یافت و به این کشفیات توجه نشان داد. راهِ نرفته ما در زبانشناسی قرآن، همین است. این کار شاید صد سال دیگر جواب بدهد، ولی راهی است که ناگزیریم آن را طی کنیم. در این زمینه هم متأسفانه غربیان پیشگام بودهاند و کشفیات مهمی در باستانشناسی عربستان انجام دادهاند که منجر به کشف کتیبههای مهمی در آن مناطق شده است. حتی نسخههای کهن قرآنی، که بعضا واژگان قرآن را با مترادفاتشان جایگزین کردهاند، سندهای مهمی برای فهم واژگان مبهم قرآن هستند. بنابراین خیلی خوشحالم که چنین اثری به بازار پژوهش ما عرضه شده و دانشجویان و پژوهشگران ما از این پس میتوانند بر اساس یک اثر کاملا علمی با این رشته مواجه باشند.
سپس دکتر آذرتاش آذرنوش به سخن پرداخت. وی گفت: من به عنوان راهنمای این کار ملزم به دفاع از آن در برابر انتقادها هستم؛ اما آنقدر از این کتاب تعریف کردند که دیگر لزومی برای دفاع نیست. او گفت: من از سی سال پیش در دانشکده الهیات دانشگاه تهران که درس مفردات قرآن را تدریس میکردم، پژوهش در ریشهشناسی قرآن را در ایران شروع کردم؛ اما حتی امروز هم همچنان به کار در این زمینه نیاز مبرم داریم. حتی سادهترین کلمات قرآن نیاز به چنین کاری دارند؛ زیرا در طی زمان معنای اولیه بسیاری از واژگان قرآنی دچار تحول شده و مثلا به قرن سوم یا چهارم که رسیده معنایی کاملا متفاوت برای آنها در قاموسها ثبت شده است. واژهشناسی تاریخی به ما کمک میکند که بر این مشکل فائق آییم. در ایران تنها کسی که در این زمینه کتاب نوشته بود، مرحوم هدایت بود. برای مثال، ما هنوز نمیدانیم کلمه «صبغة الله» در قرآن به چه معناست؛ اما من اصرار دارم که این عبارت را نباید «رنگ خدا» ترجمه کرد؛ درحالیکه این ترجمه در جامعه ما غالب است.
یکی از کارهایی که آقای عیوضی در این کتاب پیشنهاد کردهاند، انجام پژوهشهای دستهجمعی است. من بارها و بارها تقاضا کردهام که باید از یک گروه بیست و چند نفره بخواهیم که گرد هم بیایند که تخصصهای مختلف داشته باشند تا بتوانیم به معانی کلمات قرآن اندکی نزدیک شویم. هر کلمه درست مثل یک انسان تحولاتی داشته است. برای مثال بیشتر کلمات امروزین در اصل دارای معنایی مادی و عینی بودهاند و طی تحولات چندهزار ساله معانی غیرمادی جدیدی یافتهاند. مثل ریشه حکم که در اصل به معنای ابزار نگه داشتن اسب بوده است و بعد از این طریق معانی غیرمادی پیدا کرده است. نمونه بارز آن کلمه «استنباط» است که ظاهرا نزد ما معنای مادی ندارد؛ اما در اصل به معنای آب کشیدن از چشمه است.
اما انتقاد من از خودم و آقای عیوضی در این کتاب این است که بخش اول آن حالت روایی دارد. من سه بار این کتاب را خواندهام و احساس میکنم که لحن آن در بخش اول بیشتر حالت تدریس دارد، تا حالت پژوهش. شاید لازم نبوده به شرححال گزنیوس و امثال او بپردازیم؛ گویی داریم در جای نامناسبی حرفهای بسیار مهمی میزنیم. شاید بگویید چنین حرفهایی در اینجا لازم است تا خواننده با تاریخچه این بحث آشنا شود.
البته انتقاد شدید ایشان از آثار کلاسیک خودمان بسیار به جا است، بسیار به جا. از قرن ششم به بعد لغت شناسی ما سترون شد به یک دور و تسلسل پایان ناپذیر گرفتار شد که و تنها راه ما برای برونرفت از این مشکل، این است که به سراغ شیوههای جدید برویم.
این کتاب آقای عیوضی به قدری غنی و پر است که به آسانی نمیتوان از آن انتقاد کرد. خیلی کار جدی ای است و البته باعث افتخار و خوشحالی من است که در این کار همکاری داشتهام. اما یک انتقاد به این کار این است که معیار گزینش واژگان مشخص نشده است و دلبخواهی به نظر میرسد. به نظر من معیار این گزینش باید پیامدهای تفسیری باشد، چنانکه خانم توفیقی هم گفتند. این تنها انتقادی است که من توانستم بر کار شما بیابم.
این گام اول در بیابانی است که سر و ته آن پیدا نیست. برای چنین کاری نیاز به تسلط بر زبانهای بسیاری است و آموختن آن برای امثال شما آسان است. ما ناچاریم برای دفاع از فرهنگ خودمان و دین خودمان، باید همان کاری را بکنیم که اروپاییها کردند. استعمار پنهانی هنوز در حال کار برای تیشه زدن به ریشه ماست. ما ناچاریم در مقابل اینها با حربه خودشان به جنگشان برویم. دیگر با منابعی مثل لسان العرب و تاج العروس راه به جایی نمیبریم. متأسفانه این کار به سادگی صورت نمیپذیرد. زمانی در مقابل چنین کارهایی مقاومتهای زیادی میشد؛ اما امروز فرصت خوبی فراهم شده است و من به آقای عیوضی تبریک میگویم که گام اول را در این مسیر برداشتهاند.
پس از پایان سخنان ناقدان، جمعی از حاضران پرسشهایی را در زمینه زبانشناسی قرآن مطرح کردند و اساتید حاضر به پرسشها پاسخ گفتند.