اين گونه سند ـ که همه راويان و يا بعضي از ايشان ساقط شده است ـ ابهام و يا استبهام دارد و از آن تعبير به سند مبهم و يا مستبهم مينماييم. ۱
اين اصطلاح با مجهول و مجمل که آن دو اقسامي از جرح و تضعيف روايتاند متفاوت است و از اصطلاحات بديع محقق داماد است.
وي طريقه شيخ در الاستبصار و التهذيب ـ که سند مبهم را مرسل ناميدهاند ـ مستقيم نميداند و به نحوي با واژگان ابهام و استفهام اين گونه حديث را از دايره ارسال خارج نموده است.
5 . صحت روايات ابوعيسى الوراق
ابوعيسى وراق اسمش محمد بن هارون است. شيخ او را از ضعاف و راوياني ميشمارد که از هيچ يک از ائمه حديث نقل ننموده است. ۲ علامه نيز او را مطعون دانسته و تضعيف نموده است. ۳
آية الله خويي در معجم رجال ميگويد:
بعيد نيست محمد بن هارون ـ که ابن وليد او را تضعيف نموده است ـ همان محمد بن هارون ابوعيسى باشد. ۴
با استقصا در کتب رجالي به دست آمد که محمد بن هارون همان ابو عيسى وراق است. ميرداماد او را با نام «محمدبن هارون» از اجلّه متکلمين اصحاب اماميه و صاحب کتاب الامامة دانسته است. وي در ادامه ميگويد:
در کتب سيد مرتضى علم الهدى، مانند المسائل، الشافي و التبانيات از اين راوي روايات متعددي نقل شده است. ۵
ميرداماد چون او را ثقه نديده و مدحي نيز در مورد او نيافته است، به چند امر براي تقويت وي تمسک جسته است:
1. اعتماد فقهاي اماميه در نقل روايت از او؛ 2. اکثار نقل از اين راوي؛ 3. جرح بعضي از اعاظم اهل سنت نسبت به محمد بن هارون؛ مانند تفتازاني در شرح المقاصد ۶ ، فخرالدين رازي در الاربعين ۷ که اهل سنت او را مانند راوندي رمي به اعتزال نمودهاند. ۸
ميرداماد بر نظريه خود براي تعديل راويان اصرار ميورزد و بناي صحت روايت راويان بسياري را بر اين مبنا استوار ساخته است؛ براي مثال به موارد ذيل اشاره ميشود:
1.الرواشح السماوية، ص ۲۰۰.
2.رجال الطوسي، ش ۶۲۶۴.
3.الخلاصة، ص ۲۵۴.
4.معجم رجال الحديث، ج ۱۸، ص ۳۳۵.
5.الرواشح السماوية، ص ۹۳.
6.شرح المقاصد، ج، ۵، ص ۲۶۱.
7.الاربعين في اصول الدين، ص ۲۹۴.