الف. در خصوص معناي اين عبارت که «قرآن حمّال ذو وجوه است»(حمّال ذو وجوه) و مانند آن، گفته شده است:
1. قابل تأويل و حمل بودن قرآن بر وجوه مختلف. ۱
2. تعدّد معاني قرآن. ۲
3. محتمل وجوهي از تأويل بودن الفاظ قرآن. ۳
4. با توجه به واژه «ذلول» (= رام، مطيع، سهل و آسان ۴ که در برخي از تعابير به کار رفته است، گفته شده است: ظاهر سخن آن است که قرآن از آنجا که داراي وجوه بسياري است، ميتوان آن را بر هر معنايي که خواسته شود، حمل نمود و از اين روست که امام علي عليه السلام در ماجراي مجادله با خوارج از استناد به قرآن نهي فرمود. ۵
به نظر ميآيد که چهار معناي بالا يکي هستند، هر چند ميتوان به نوعي از تفکيک نيز قائل شد، بدين گونه که در معناي نخست، معاني متعدد تحميلي است و مفسّر کنشگر است و در معناي دومي معاني ذاتي است و قرآن کنشگر است. معناي سوم نيز محتمل دو معناي بالا است، هر چند ظاهراً تعبير ديگري از معناي نخست است و معناي چهارم نيز داخل در معناي دوم است.
5 . اشتمال قرآن بر وجوهي از امر و نهي، ترغيب و ترهيب، تحليل و تحريم ۶ اين معنا اخير، تفاوت آشکاري با مجموعه معاني قبلي دارد.
ب. در خصوص معناي «ذلول» نيز گفته شده است:
1. مطيع بودن قرآن نسبت به حاملينش و به زبان آنها سخن گفتن. ۷
2. توضيح دهنده بودن نسبت به معاني خود تا آنجا که فهم مجتهدين (علما) نسبت بدان در نماند. ۸ هر چند بايد گفت (با توجه مدلول احاديث مورد بحث) که اگر قرآن خود توضيح دهنده بود، نه وجوه مختلف مطرح ميگشت و نه نيازي به حمل آن بر بهترين وجه توسط مفسر لازم ميآمد، بلکه وقتي که همه آن معاني از خود قرآن باشد، سخن از بهترين وجه معنا نخواهد داشت، همه وجوه بهترين هستند چون قرآني هستند. لذا چنين تفسيري خود منافي مدلول احاديث وجوهيه است.
1.۱ . المجازات النبوية، ص ۲۵۱؛ النهاية في غريب الحديث، ج ۱، ص ۴۴۴.
2.۱ . النهاية في غريب الحديث، ج ۱، ص ۴۴۴؛ لسان العرب، ج ۱۱، ص ۱۷۵؛ مجمع البحرين، ج ۱، ص ۵۷۶ .
3.۱ . البرهان في علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۶۳؛ الإتقان، ج ۲، ص ۴۷۶.
4.۱ . الإتقان، ج ۵، ص ۳۲۵؛ النهاية في غريب الحديث، ج ۲، ص ۱۶۶.
5.۱ . جامع الشتات، ص ۱۴۹.
6.۱ . البرهان في علوم القرآن ، ج ۲، ص ۱۶۳، الإتقان، ج ۲، ص ۴۷۵.
7.۱ . البرهان في علوم القرآن، ج ۲، ص ۱۶۳، الإتقان، ج ۲، ص ۴۷۵.