فجور ميپرداخت. ۱
عبدالملک بن عمير حديث را به ربعي بن حراش نسبت داده است. کسي که نزد اصحاب حديث (=محدثان) از رافضيان استهزاکننده ابوبکر و عمر شمرده ميشود. ۲ و با اين وصف، بطلان نسبت حديث به وي آشکار است. از سوي ديگر، روايت مشهور از حذيفه بن يمان در باره «اصحاب عقبه» ۳ ، در تضاد با اين حديث منسوب به اوست. امّا روايت حديث از حفصه، خود دليل بر فساد (بطلان) و وجوب بياعتباري آن در استدلال و احتجاج است؛ زيرا حفصه در آنچه از فضيلت پدر خود و يار وي روايت ميکند، متهم است؛ افزون بر آن که وي به دشمني با اميرمؤمنان عليه السلام معروف بوده و به بغض و سب آن حضرت تظاهر ميکرده است و در دوستي با عايشه در نبرد وي با آن حضرت کم نگذاشته است. ۴
در موردي ديگر، مفيد در نقد حديث «شهر رمضان ثلاثون يوماً لا ينقص أبداً» ـ که محمد بن سنان، از حذيفة بن منصور از امام صادق عليه السلام نقل کرده است ـ نوشته است:
اين حديث، شاذ و نادر و نامعتمد است. طريق آن محمد بن سنان است که اماميه در متهم بودن و ضعيف بودن وي اختلافي ندارند. و حديثي که اين گونه باشد، در دين به آن عمل نميشود. ۵
از نمونههاي يادشده ميتوان استفاده کرد که شيخ مفيد در نقدهاي رجالي خود، عوامل متعددي مانند مجهول بودن راوي و ثقه نبودن راوي (به دلايلي مانند کذب و دشمني با اهل بيت عليهم السلام) را موجب ضعف حديث دانسته و روايت راوي را در امور اختلافي که در آن ذي نفع است نپذيرفته است. ۶
درباره ديدگاه رجالي مفيد يادآوري اين نکته نيز سودمند است که از نظر وي نميتوان از صادق بودن يا کاذب بودن فردي در امري صدق يا کذب او را در امور ديگر نتيجه گرفت. ۷
2 ـ 2. نقد اِسنادي
بخش مهمي از نقدهاي شيخ مفيد بر احاديث فقهي و کلامي و گزارشهاي تاريخي، نقد اسنادي آنها است. مقصود از نقد اسنادي، بررسي و آسيبشناسي اسانيد احاديث و
1.همان، ص ۲۲۰. مفيد نمونهاي از قضاوت وي را آورده است که در آن به نفع زني که به وي دل سپرده بود، حکم کرد و داستان آن شهره گرديد و هذيل اشجعي در اين باره شعري سرود (ر. ک : همان).
2.۱ . ر. ک : تاريخ بغداد، ج ۸، ص ۴۳۲.
3.۱ . مقصود از روايت اصحاب عقبه، تلاش نافرجام شماري از اصحاب پيامبر براي ترور آن حضرت است. براي يادکردي از «اصحاب عقبه» در منابع حديثي عامه ر.ک: صحيح مسلم ج ۸، ص ۱۲۳، المصنف (ابن أبي شيبه كوفي) ج ۸، ص ۵۸۸.
4.۱ . همان، ص ۲۲۱.
5.۱ . جوابات أهل الموصل في العدد و الرؤية، ص ۲۰. شايان ذکر است که در سخنان مفيد در تعيين وضعيت رجالي محمد بن سنان ناهماهنگي به چشم ميخورد. مفيد در دو اثر خود وي را تضعيف کرده است: يک بار در جوابات أهل الموصل في العدد والرؤية ـ که گزارش شد ـ و بار ديگر در بررسي کتابي در باب اظله و اشباح ـ که به محمد بن سنان منسوب بوده است ـ ميگويد: «إن ابن سنان قد طعن عليه، و هو متهم بالغلو، فإن صدقوا في إضافة هذا الكتاب إليه فهو ضال بضلاله عن الحق، و إن كذبوا فقد تحملوا أوزار ذلک» (المسائل السروية، ص ۳۸). با اين وجود، وي نه تنها روايات بسياري از وي در الامالي خود نقل کرده ( براي نمونه در ص ۳۹، ۴۲، ۸۴، ۱۴۰، ۱۹۵) که در بخش ديگري از همان رساله جوابات اهل الموصل، حديثي از وي در کنار گروهي از اصحاب ائمه در باب اعتبار رويت در ثبوت ماه روايت کرده است (جوابات أهل الموصل في العدد و الرؤية، ص ۳۰). مفيد پيش از نقل اين روايات، راويان آنها را فقيهان اصحاب ائمه شمرده و درباره آنان اين گونه ياد کرده است: « هم فقهاء أصحاب أبي جعفر محمد بن علي... و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام، و الفتيا و الأحكام، الذين لا يطعن عليهم ، و لا طريق إلى ذم واحد منهم، و هم أصحاب الأصول المدونة، و المصنفات المشهورة». (همان، ص ۲۵). در الارشاد نيز وي را از خواص و ثقات اصحاب امام کاظم عليه السلام شمرده است ( الإرشاد ج ۲، ص۲۴۷ و ۲۴۸ ). گفتني است که نجاشي و طوسي وي را تضعيف کرده اند. ( رجال النجاشي، ص ۳۲۸ ش ۸۸۸ ؛ رجال الطوسي، ص۳۶۴ ) علامه حلي ديدگاههاي مختلف پيشينيان در باره وضعيت رجالي وي را اين گونه گزارش کرده است: «علماي ما در شأن وي اختلاف دارند. شيخ مفيد وي را توثيق کرده، امّا شيخ طوسي و نجاشي و همين طور ابن غضايري وي را تضعيف کردهاند. کشي درباره وي قدحي بزرگ روايت کرده نيز وي را ستوده است. و وجه نزد من توقف درباره روايات وي است (خلاصة الاقوال، ص ۳۹۴ ). براي تحقيق وضعيت رجالي وي ر. ک : قاموس الرجال، ج ۹ ص ۳۱۹.
6.۱ . گفتني است که در اين نوشتار، هدف نشان دادن چگونگي نقد حديث با به کارگيري دادههاي دانش رجال بوده است و تبيين مباني و روش مفيد در جرح و تعديل راويان نوشتاري ديگري ميطلبد.
7.۱ . الفصول المختارة، ص ۳۳۴. شايد وجه روايت مفيد از افرادي که جرح شدهاند با توجه به اين مبناي وي بوده است.