روش‌ها و معيارهای نقد حديث در آثار شيخ مفيد - صفحه 59

روش‌ها و معيارهاي نقد حديث در آثار شيخ مفيد

دکتر علي‌نقي خداياري ۱

چکيده

نقد حديث در آثار شيخ مفيد جايگاه درخوري دارد. وي در نقدهاي خود از روش‌هاي پيچيده‌اي بهره گرفته ‌است. روش‌هاي نقد حديث در آثار مفيد به چهار دسته تقسيم مي‌شود که به ترتيب اهميت عبارت‌اند از : 1. نقد متن‌محور، 2. نقد سند‌محور، 3. نقد مأخذ‌محور، 4. نشان دادن قرينه‌هاي عدم صدور يا قابل اخذ نبودن حديث. هر کدام از اين روش‌ها با به‌کارگيري معيارها و ابزارهاي متعددي صورت بسته است.

کليدواژه‌ها: شيخ مفيد، نقدحديث، نقد متني، نقد سندي، نقد مأخذمحور.

درآمد

شيخ مفيد (م413 ق) متکلم، فقيه، مورخ و حديث‌شناس برجسته اماميه و يکي از اثرگذارترين عالمان حوزه‌هاي گوناگون معارف شيعي است. وي در کنار پرداختن به کلام و فقه ـ که شأن اصلي او بود و در روزگار وي براي حفظ هويت و استقلال مذهبي و فرهنگي جامعه اماميه ضرورتي حياتي داشت ـ به حديث پژوهي نيز مبادرت کرده است. در عرصه حديث پژوهي، شيخ مفيد با پشتوانه فرهنگ برجاي مانده از پيشينيان و با بهره‌گيري از دانش‌ها و تخصص‌هاي خود، در پي مواجهه و آگاهي از آراي انديشمندان فرَق کلامي و فقهي و با ارزيابي جريان‌هاي حديثي موجود، به پذيرش مباني و به کارگيري روش‌هاي ويژه‌ و گاه پيچيده‌اي در عرصه حديث‌پژوهي روي آورده است. ۲ امور ياد شده، بازشناسي ويژگي‌هاي حديث‌پژوهي وي را ضروري و در عين حال دشوار ساخته است. در اين نوشتار، از روش‌ها و معيارهاي نقد حديث در آثار شيخ مفيد سخن رفته است. پيش از پرداختن به اين بحث، سه بحث مقدماتي درباره جايگاه نقد حديث در منظومه فکري مفيد، ضروت نقد احاديث مدون از نظر مفيد و به کارگيري

1.دکتري علوم قرآن و حديث و عضو هيئت علمي جامعة‌ المصطفي العالمية.

2.مجموع مؤلفه‌ها و مختصات حديث‌پژوهي مفيد به پاي‌گيري مکتب يا رهيافتي مستقل در حديث انجاميد که توسط شاگرد برجسته وي، سيد‌مرتضي، بسط و تعميق يافت. مکتب حديثي مفيد و سيد‌مرتضي بر پايه شخصيت علمي اين دو و غلبه مباني معرفت‌شناختي و عناصر روش‌شناختي کلامي در آن، براي تمايز با رهيافت حديثي محدثان و رهيافت حديثي شيخ طوسي، مکتب حديثي متکلمان يا رهيافت متکلمانه به حديث ناميده مي‌شود، ويژگي پايه‌اي اين مکتب، نفي حجيت خبر واحد است. مکتب حديثي متکلمان تا پيدايش مکتب حله يکي از مکتب‌هاي رايج در حوزه‌هاي علمي شيعه بوده است. نگارنده در نوشتاري مستقل به بازشناسي وجوه اين مکتب پرداخته و مکتوب حاضر برگرفته از همان نوشتار است.

صفحه از 81