به عنوان نمونه، پس از واقعه جنگ جمل در شهر بصره، کسالتي بر امام عليه السلام عارض ميشود و حضرت نميتوانند در نماز جمعه حضور داشته باشند، امّا حضرت به امام حسن عليه السلام امر ميکنند که در مصلي حاضر شود و خطبههاي جمعه را ايراد کند.
شيخ طوسي رحمه الله و مسعودي، در مورد اين واقعه، چنين نوشتهاند: ابوعبدالله محمد بن محمد گفته: ابوالحسن علي بن محمد کاتب از حسن بن علي زعفراني از ابراهيم بن محمد ثقفي از ابو وليد عباس بن بکّار ضبّياز ابوبکر هذلي از محمدبن سيرين و او هم از تعداد زيادي از شيوخ بصره چنين نقل ميکند که:
حضرت علي عليه السلام پس از فارغ شدن از جنگ جمل مريض شدند، تا اين که روز جمعه فرا رسيد و حضرت بر اثر بيماري نتوانستد در نماز جمعه شرکت کنند، امّا با توجه به استقبال مردم از برپايي نماز جمعه و حضورشان در مسجد، حضرت به امام حسن عليه السلام دستور دادند تا به مسجد روند و نماز جمعه را اقامه کنند. ۱
ج. وجود جنگها و مسافرتها
از جمله عوامل ديگري که موجب شده تا خطبههاي جمعه امام علي عليه السلام در مقايسه با مدت زمامداري آن حضرت معدود باشد، وجود جنگها و مسافرتهاي آن حضرت است. به شواهد تاريخي امام علي عليه السلام ماههاي قابل توجهي از دوران زمامداريشان را براي خواباندن فتنه ناکثين و از بين بردن طاغيها و سرکشان صرف کردهاند و بنا بر اين، در اين ايام، فرصت ايراد خطبه جمعه را نداشتهاند. متن زير، بهترين شاهد اين مدعاست:
امام علي عليه السلام در 18 ذي حجة سال (35 ق) در شهرمدينه به خلافت رسيدند و پس از سپري شدن چند ماه براي سرکوبي و از بين بردن فتنه جمل، عازم بصره ميشوند و در تاريخ دهم جمادي الثاني سال (36 هجري)، اين جنگ به پايان ميرسد و حضرت بلافاصله قصد کوفه را ميکنند و در تاريخ 12رجب سال (36 ه) به اين شهر ميرسند و در تاريخ 5 شوال همان سال، براي جنگ با قاسطين عازم شام ميشوند و بنا به نقل تاريخ، جنگ صفين 110 روز به طول ميانجامد. ۲
چنان که ملاحظه ميشود، علي عليه السلام ماههاي قابل توجهي از عمر شريف خويش را، صرف جنگها و مسافرتها نمودهاند و بنا بر اين، حضرت در اين ايام ياد شده، فرصت ايراد خطبه جمعه را نداشتهاند.
بدون شک دلايل متعددي ميتواند در اين مورد دخيل بوده باشد و دلايل ياد شده، همه علل کمي خطبهها نبوده، و ميطلبد که، پژوهشهايي در اين زمينه صورت گيرد. نکته پاياني اين که، به جهت تکميل شدن مباحث اين بخش، مناسب است چند سؤال مرتبط با اين علل نيز مطرح و پاسخهايي هم
1.،الأمالي (طوسي)، ص ۸۲ ـ ۸۳؛ مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۳۱.
2.اقتباس از: تاريخ الطبري، حوادث سال ۳۵ ـ ۴۰ هجري.