را درک کرده، هيچ فرقي نباشد. در اين صورت، فضيلت افرادي مانند معاويه ـ که پس از فتح مکه تا رحلت پيامبر در محضر ايشان بودند ـ بيشتر از صحابي است که آن حضرت را فقط ديدهاند. اين نقشه آنان نيز مانند ساير مکر و حيلههايشان در قالب قانون جلوهگر شد. ۱
مفهوم صحابه
تعريف لغوي صحابه
صحابه به فتح، جمع صاحب و جمع فاعل بر وزن فَعاله است. ۲ صحابه جمع صاحب، صحب، صحبان، صحبه و صحاب است؛ به معناي هر چيزي که ملازم ديگري باشد؛ ۳ چه آن ملازم حيوان، انسان، مکان يا زمان باشد و فرقي نميکند که اين مصاحبت و همراهي با جسم و تن باشد، يا با عنايت و توجه. ولي در اصطلاح به کسي گفته ميشود که همراهياش با ديگري بسيار است. ۴ بر نزديکي نيز دلالت ميکند و هر چيزي که با ديگري سازگار باشد. ۵ صحابه همان اصحاب است. ۶
مفهوم اصطلاحي صحابه
تعاريف دانشمندان اهل سنت از صحابه گوناگون است که ميتوان دو شرط ديدن و همراهي را وجه غالب تعاريف دانست:
الف) ديدن
1. ديدن تنها: ابن صلاح ميگويد؛ «هر مسلماني که رسول خدا را ببيند». ۷ سمعاني صحابي را توسعه داده و حتي کسي را که يک بار هم پيامبر را ديده، صحابي ميشمارد. ۸
2. ديدن در زمان بلوغ؛ محمد ابن عمر واقدي معتقد است هر کس پيامبر خدا را در حال بلوغ ديده و امر دين را بفهمد و بدان راضي باشد، صحابي پيامبر است؛ اگر چه ساعاتي از روز او را درک کرده باشد. ۹
اين تعريف غيرجامع است؛ بعضي از صحابه در حال بلوغْ پيامبر را درک نکرده، ولي از ايشان روايت کردهاند؛ مانند ابن عباس و امام حسن و امام حسين عليه السلام ۱۰ در ضمن مقيدکردن به بلوغ نادر است. ۱۱ بعضي
1.عدالت صحابه از ديدگاه تشيع و تسنن، ص۶ ـ ۳۲.
2.لسان العرب، ج ۷، ص ۲۸۶.
3.العين، ج۳، ص۱۲۴.
4.المفردات في غريب القرآن، ص ۲۷۵.
5.معجم المقاييس اللغة، ج ۳، ص ۳۳۵.
6.جمهرة اللغة، ج ۱، ص ۲۸۰.
7.تدريب الراوي، ج ۲، ص ۲۰۹.
8.الاصابة، ج ۱، ص ۷ ؛ الفية الحديث، ص ۳۴۳.
9.الکفاية في علم الرواية، ص ۵ ؛ الفية الحديث، ص۳۴۶.
10.الاصابة، ج ۱، ص ۸ .
11.الفية الحديث، ص ۳۴۶.