حجيت قول صحابه - صفحه 210

هم‌عصر پيامبر باشد؛ اگر چه او را نديده باشد. پس اين تعريف شامل همه مسلمانان در عهد پيامبر مي‌شود. ۱
اما بهترين تعريفي که اهل تسنن قبول دارند، تعريف ابن حجر است که مي‌گويد صحابي کسي است که با وصف ايمان با پيامبر ملاقات کرده و مسلمان از دنيا رفته باشد؛ حال چه مجالست او با پيامبر طولاني باشد يا نباشد؛ خواه از حضرت روايتي نقل کرده باشد يا نکرده باشد؛ در غزوه‌اي با پيامبر شرکت کرده باشد يا نکرده باشد. ۲
بر اين تعريف، احمدحسين يعقوب نقدهايي وارد مي‌کند که قابل تأمل است. او مي‌گويد: اگر تعريف ابن حجر را بپذيريم، پس آنچه براي رسيدن به شرافت صحابي بودن مورد اعتماد است، عبارت است از:
الف) ملاقات با پيامبر صلي الله عليه و آله: چه اين ملاقات از راه مجالست باشد، چه از باب گفتگو و يا ديدن محض. پس هر کس پيامبر را ديد يا پيامبر او را ديده باشد، صحابي است؛ حتي اگر کودکي شير‌خوار بوده باشد؛ چون مشاهده به پيامبر منسوب است.
ب) ايمان به او و نبوت پيامبر: اگر قول ابن حجر را بپذيريم، بايد بر حقيقت ايمان تأکيد نموده و وجودش را ثابت کنيم و اين امري بيرون از قدرت و توان بشر است. پس ابن حجر بايد مي‌گفت کسي که ايمان دارد يا تظاهر به ايمان مي‌کند؛ زيرا عبد الله ابن ابي ـ که رهبر گروه منافقان بود ـ به اجماع امت جزو صحابه است. ۳
بنا بر اين، با تعاريف موجود از صحابه مي‌توان گفت که صحابي به کسي گفته مي‌شود که مصاحبت طولاني با پيامبر داشته و در ماجراهاي حساس و مهم همراه پيامبر بوده و در اوامر و نواهي مطيع ايشان بوده است و تا موقع مرگش متصف به آن اوصاف بوده باشد. بر همين اساس، صحابه مراتب گوناگوني در شأن و عظمت دارند. همين تعريف مقبول شيعه نيز هست. ۴

مفهوم عدالت

با توجه به اين که در بررسي حجيت قول صحابه ناگزيريم به بحث عدالت صحابه نيز بپردازيم، لذا در اين قسمت از بحث به مفهوم عدالت از ديدگاه فريقين پرداخته مي‌شود. هر اندازه اين موضوع دقيق‌تر واکاوي شود، نتيجه صحيح‌تري را مي‌توانيم در باره حجيت قول صحابه داشته باشيم.
عدالت در لغت : عدالت مصدر از ريشه «ع د ل» بوده و مساوي با واژه عدل است؛ ۵ به معناي قسط ۶

1.الصحابة في القرآن و السنة و التاريخ، ص ۱۶.

2.الاصابة، ج ۱، ص ۴ ـ ۸ ؛ الفية الحديث، ص ۳۴۶.

3.نظريه عدالت صحابه و رهبري سياسي در اسلام، ص ۶ ـ ۳۵.

4.الرعاية في علم الدراية، ص ۳۳۹؛ الدراية في مصطلح الحديث، ص ۱۲۰.

5.لسان العرب، ج ۱۱، ص ۴۳۱.

6.جمهرة اللغة، ص ۶۶۳ .

صفحه از 221