صغيره ميداند. ۱ مامقاني نيز معتقد است عدالت ملکهاي است که انسان را بر انجام واجبات و ترک محرمات بر ميانگيزد و فاسق کسي است که گناهي را با اين اعتقاد که گناه است، انجام دهد؛ چون اگر با اعتقاد به اباحه چيزي آن را انجام دهد، از عدالت خارج نميشود. ۲ علامه طباطبايي در تعريفي مفصلتر ميگويد که عدالت فقهي هيأتي نفساني است که آدمي را از ارتکاب کارهايي که بر نظر عرف متشرع گناه کبيره است، باز ميدارد و امّا ملکه عدالت در اصطلاح ملکه، راسخ به حسب واقع است، نه به نظر عرف. اين معنايي که ما براي عدالت گفتيم، معنايي است که از مذاق و مذهب امامان عليه السلام، بنا بر رواياتي که از آن حضرات نقل شده، نيز استفاده ميشود. ۳
با جمعبندي نظريات فوق، ميتوان گفت که عدالت ملکهاي نفساني است که در درون فرد قرار دارد و او را از انجام کبيره و اصرار بر صغيره باز ميدارد.
بررسي عدالت صحابه
بررسي عدالت صحابه از آن جهت حايز اهميت است که اهل سنّت معمولاً پس از پذيرفتن و اثبات تقريبي همه صحابه قول آنان را به جهت عادل بودنشان معتبر دانستهاند و رواياتشان را بدون فحص و بررسي قبول ميکنند. همچنين در ادامه بايد بررسي نمود که عدالت برخي از صحابه از منظر شيعه چه تأثيري بر حيت قول صحابه خواهد داشت؟
عدالت صحابه از ديدگاه اهل تسنّن
در بسياري از کتب، به اهل تسنن نسبت دادهاند که آنها معتقدند همه صحابه، بدون استثنا، عادلاند. اين در حالي است که در بين آنان افرادي پيدا ميشود که قايل به عدالت برخي از صحابه باشند. اکنون در ادامه بحث به ديدگاههاي موجود بين اهل سنّت در باره عدالت صحابه ميپردازيم.
1. عصمت همه صحابه
معروف است که اهل سنت به عدالت صحابه و بلکه تابعان معتقدند. از اين رو، در بعضي از سخنان اهل سنت، علاوه بر عدالت، به عصمت آنها گاهي به عنوان يک نظريه و گاهي به عنوان يک احتمال پذيرفته شده، مينگرند. همانگونه که در تعريف آنان از عدالت بررسي کرديم، بعضي از آنان کوچکترين نسبت گناهي را به صحابه کفر ميدانند. ۴ لازم به ذکر است که برخي از اهل سنّت، عصمت را حتَي در انبيا نيز نپذيرفتهاند و قهراً به طريق اولي در مورد صحابه نيز نخواهند پذيرفت، ولي به هر حال گاهي مسأله عصمت نيز اين گونه مطرح ميکنند:
نخست، هميشه اهل سنّت در فقه و بلکه در عقايد به اقوال و عمل صحابه استناد ميکنند. دليل آن است که مراد آنان از عدالت بايد چيزي فراتر از معناي مصطلح امروزي عدالت باشد، زيرا قول و فعل يک
1.الرعاية في علم الدراية، ص ۵ ـ ۱۸۴.
2.تنقيح المقال، ج ۱، ص ۲۱۱.
3.الميزان، ج ۶، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵.
4.اسد الغابة، ج۱، ص ۲۴؛ الاصابة، ج۱، ص۲.