ج. شهداي بدر. ۱
د. کساني که رو به دو قبله نماز خواندند. ۲
ه . کساني که قبل از هجرت ايمان آوردند. ۳
استفاده از لفظ «مِن» که بيان کننده همه صحابه است: اکثر اهل سنّت قايلاند که «مِن» در اين آيه مِن بيانيه براي جنس است و در نتيجه، خداوند از همه سابقون الاولون ـ که ديدگاههاي مختلف اهل سنّت در باره مصداق آن مطرح شد ـ راضي است. ۴
السابقون الاولون از انصار : در ادامه آيه، اهل سنّت قايلاند که خداوند از سابقون اول از انصار نيز راضي است و ميگويند مقصود از السابقون الاولون افرادي هستند که در بيعت عقبه اول و دومي شرکت کردهاند و همچنين کساني هستند که هنگامي که ابوزراره و مصعب ابن عمير نزد آنها فرستاده شد، بدانها ايمان آوردند ۵ و بدينگونه، دامنه صحابه از مهاجرين و انصار را گسترده ميکنند.
رَّضىَِ الله عَنهُْمْ وَ رَضُواْ عَنْهُ وَ أَعَدَّ لهَُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِى تحَْتَهَا الْأَنْهَرُ.
پس با توجه به اين که عامه معتقدند که السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنصَارِ، همه صحابه يا تعدادي کثيري از صحابه هستند، در مقدمه دوم ميگويند خداوند از آنها راضي است و وارد بهشت ميشوند. مفسّران اهل سنّت در ذيل اين بخش از آيه به روايتي استناد ميکنند که: حميد ابن زياد ميگويد:
نزد محمد ابن کعب قرظي رفتم و به او گفتم: در باره اصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله چه ميگويي؟ گفت: جميع اصحاب رسول خدا «في الجنة محسنهم مسيئهم»گفتم: اين سخن را از کجا ميگويي؟ گفت: آيه را بخوانالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنصَارِ تا آنجا که ميفرمايد «رضي الله عنهم و رضوا عنه». سپس گفت: امّا در باره تابعان شرطي قايل شده و آن اين است که آنها بايد در کارهاي نيک از صحابه پيروي کنند و فقط در اين صورت اهل نجاتاند و امّا صحابه چنين قيد و شرطي را ندارند. ۶
بنا بر اين، اهل سنّت با ذکر اين دو مقدمه از آيه به اين نتيجه ميرسند که قول صحابه حجت است.
نقد استدلاهاي اهل سنّت درمورد آيه 100 سوره توبه
الف. رواياتي که اهل سنّت در آنها مصاديق السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنصَارِ را نقل نمودهاند متفاوت و مختلف است و برخي قابل جمع نيز نيستند و
1.روح المعاني، ج ۶، ص ۹؛ معالم التنزيل، ج ۴، ص ۸۷ ؛ تفسير جلالين، ج ۱،ص ۲۰۶.
2.بحرالعلوم ، ج ۲، ص ۸۳؛ البحر المحيط، ج ۵، ص ۴۹۴ .
3.انوار التنزيل، ج ۳، ص ۱۶۸؛ مفاتيح الغيب، ج ۱۶، ص ۱۲۹.
4.محرر الوجيز، ج ۳، ص ۷۵؛ روح المعاني، ج ۶، ص ۹؛ تفسير غرائب القرآن و رقائق الفرقان، ج ۳، ص ۵۲۴.
5.انوار التنزيل، ج ۳، ص ۱۶۸.
6.تفسير الوسيط(زحيلى)، ج ۱، ص۹۱۰؛ کشف الاسرار وعدة الابرار، ج ۴،ص ۲۰۵؛ المنار، ج ۱۱، ص ۱۴ ـ ۱۶؛ مفاتيح الغيب، ج ۶ ، ص۱۲۹.