ترديد نيندازد؛ در حاليكه آنان در اين باره گاه هم به خطا رفتهاند و ميبينيم كه مثلاً شيخ و نجاشي بسياري از راويان الكافي را تضعيف كردهاند. ۱
وحيد بهبهاني نيز در الفوائد خود ميگويد سند روايات ظني است؛ زيرا اين روايات با وساطت جماعت متعددي به ما رسيده است كه عدالت آنان براي ما يقيني نيست و تنها به عدالت برخي از آنان ظن داريم. به علاوه، مواردي از غفلت و اشتباه كليني، صدوق و شيخ طوسي را سراغ داريم. وانگهي، گاه آنان به حديث يكديگر اعتماد نداشته و بر حديث ديگري طعن وارد ميكردهاند و كتاب خود را تتمه كتاب ديگري قرار نميدادهاند، بلكه كتاب مستقلي بر اساس نظر و فتواي خود مينوشتهاند. از اين دلايل به همراه ادله ديگر معلوم ميشود كه ادعاي قطعيت صدور اخبار سخن نادرستي است. ۲ بنا بر اين، تنويع احاديث و تقسيم آن به انواعي چون صحيح، حسن، قوي، ضعيف و... امري است كه در دورههاي متأخر گزيري از آن نبوده است.
3. يک ديدگاه رجالي ديگر از اخباريان، نظر آنان در باره اصحاب اجماع است. آنان نيز مانند رجاليان ديگر در باره عبارت معروف و بحثانگيز كشي ـ كه با نام بردن از عدهاي از اصحاب ائمه عليهم السلام ميگويد: «اجتمعت العصابة (يا: الاصحاب) علي تصحيح ما يصح عنهم» ـ بحث کردهاند.
فيض کاشاني ديدگاه برخي از متأخرين را در تحليل اين سخن نقل ميكند كه گفتهاند مراد از اين عبارت، صحت احاديث منقول از آنان و نسبت آن به اهلبيت عليهم السلام به مجرد صحت آن از آنان است؛ بدون آن كه عدالت كسي كه آنان از او نقل ميكنند، معتبر باشد؛ چنانكه حتي اگر از كسي كه متهم به فسق يا وضع حديث است نيز خبري نقل كنند، پذيرفته ميشود؛ چه رسد به آنكه خبري را بهصورت مرسل نقل كنند. او در نقد اين ديدگاه ميگويد عبارت كشي در اين مطلب نه تنها صراحت، بلكه ظهور نيز ندارد و آنچه از اصحاب اجماع، صحيح است، روايت است نه مروي. وانگهي، ميتوان احتمال داد كه عبارت كشي كنايه از اجماع بر عدالت و صدق اين افراد باشد؛ بر خلاف ديگراني كه چنين اجماعي در باره آنان وجود ندارد. ۳
محدث نوري نيز در فائده هفتم از خاتمه مستدرك الوسائل با نقل عبارات مشهور كشي، در احتمالاتي كه در توجيه اين عبارات ميتوان داد، مطالب مفصلي بيان ميكند. ۴ ديدگاه او، به طور خلاصه، چنين است كه احتمال درست در توجيه عبارات كشي، صحت رواياتي است كه از اصحاب اجماع نقل شده است. نتيجه رجالي ديدگاه محدث نوري تعديل خاص همه مشايخ اصحاب اجماع است تا آنجا كه به امام عليه السلام منتهي ميشود. اما اين توجيه از عبارت كشي را نميتوان پذيرفت؛ زيرا برخي از مشايخ اصحاب
1.كليات في علم الرجال، ص۴۷ ـ ۴۹.
2..۱ الفوائد الحائرية، ص۱۲۰ ـ ۱۲۳.
3..۱ الوافي، ج۱، ص۱۲.
4..۱ مستدرك الوسائل، ج۳، ص۷۷۰ ـ ۷۵۷.