در كتاب های رجال و اصول معمولاً به اخباريان چنين نسبت داده می شود كه با علم رجال مخالفاند. در اين مقاله از اين فرضيه دفاع شده است كه مخالفت با علم رجال تنها از سوی برخی از اخباريان صورت گرفته و بسياری از آنان دارای آثار و ديدگاه های خاص رجالی اند؛ اما نشان داده می شود كه روش شناسی اين عالمان در علم رجال مبتنی بر مبانی غير روشمندانه و آسانگيرانهای است كه در تقابل با ديدگاه های رجاليان اصولی قرار دارد و اين مبانی مورد نقد قرار می گيرد.