سيری در فقه الحديث حديث اربعين - صفحه 163

را سَره مي دانستند كه راوي از حافظه خود نقل كرده باشد و به احاديثي كه از روي نوشته نقل مي شد، با ديدِ احتياط مي نگريستند. ۱

2. پراكندن در ميان مسلمانان

«نووي» معتقد است كه مرادِ از حفظ حديث، نقلِ حديث در ميان مسلمانان است؛ هرچند كه راوي آن، حديث را حفظ نباشد و معناي آن را هم نداند. دليل وي نسبت به اين گفتار، اين است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در اين حديث، نتيجه حفظِ چهل حديث را، بهره مندي مسلمين از اين احاديث برشمرده است و خاطرنشان مي سازد كه اگر مرادِ از حفظ، همان به خاطر سپردن و از بَركردن باشد، ديگر اين شرط حاصل نمي گردد و در پرتوِ اين معنا، انتفاع مسلمين ـ كه نتيجه اصلي اين حديث شريف است ـ كم رنگ و حتي بي نتيجه خواهد ماند. ۲
از جمله احاديثي كه گفتار بالا را تأييد و تصديق مي كنند، حديث صحيح و معروفي است كه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بدين عبارت نقل شده است:
رَحِمَ اللهُ امرءاً سَمِعَ مَقالَتِي فَوَعاهَا فَأدّاها كَمَا سَمِعَها، فَرُبَّ حامِلِ فَقهٍ ليسَ بِفَقيهٍ. و في روايةٍ: فَرُبَّ حامِلِ فقهٍ إلي مَن هُوَ أفقهَ مِنهُ.۳

3. كتابت و تحرير

بعضي را گمان بر اين است كه منظور از «حفظ»، نگارش حديث است. در توضيح ديدگاه خود گفته اند: دامنه حفظِ حديث در سايه نگارش بسي گسترده تر و ماندگارتر از حفظ حديث در پرتو حافظه است؛ زيرا نگارش نه تنها موجب حفظ احاديث مي گردد، بلكه سبب مي شود تا آيندگان را به كار آيد و ايشان را راه نمايد. از طرف ديگر، نگارش حديث زمان و مكان را در مي نَوَرْدَ

1.بحار الأنوار، ج۲، ص۱۵۶.

2.الأربعين النووية، ص۱۳.

3.بحار الأنوار، ج۲، ص۱۶۱.

صفحه از 170