شرطة الخميس و ارزش حديث‌شناختی آن - صفحه 181

بجز اين چهار تن ـ كه هر يك از آنان را فرماندة شرطة الخميس معرفي كرده‌اند ـ برقي ـ كه نخستين بار اصحاب اميرالمومنين را در قالب چهار دسته (اصحاب، اصفيا، اوليا و شرطة الخميس) معرفي كرده ـ يك بار از اين افراد در زمره شرطة الخميس ياد كرده است: سلمان، مقداد، ابوذر، عمار، ابوسِنان، ۱ ابوعَمره، جابربن عبدالله، سهل بن حُنَيف انصاري و عثمان بن حُنَيف انصاري. او پس از آن، چند تن از ياران امام عليه السلام را در شمار اوليا ياد كرده، سپس افزوده است:
ابوالرضا عبدالله بن يحيي حضرمي، سُلَيم بن قيس هِلالي ۲ و عُبَيده سلماني از شرطة الخميس بودند.
بنا بر اين، وي از ميان اصحابي كه براي اميرالمومنين عليه السلام نام برده، دوازده تن را در شمار شرطة الخميس معرفي كرده است؛ اما همچنان كه در آغاز مقاله هم اشاره شد، فهرست برقي به غايت آشفته و نابسامان است؛ چه اين كه وي هيچ مرز و معيار مشخصي براي اين دسته بندي عرضه نكرده است. از نشانه‌هاي نابساماني فهرست او، يكي اين است كه وي سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، ابوسِنان، ابوعَمره، جابربن عبدالله را افزون بر اين جا، در شمار اصفياي هم ذكر كرده است. ديگر، آن كه اصبغ بن نباته را ـ كه فرماندة شرطة الخميس و نام آورترين شخصيت اين سپاه بوده است ـ ۳ در آن فهرست درج نكرده، بلكه نام او را در شمار خواص اصحاب اميرالمومنين از مضر آورده است. ۴ سلمان و ابوذر هم قبل از دوره خلافت امام عليه السلام از دنيا رفته بودند. از اين رو، بديهي است كه نمي‌توانند عضو سپاهي باشند كه امام عليه السلام در دوره خلافتش در عراق ايجاد كرده بود.
بجز كساني كه ذكرشان گذشت، اين كسان را هم از شرطة الخميس برشمرده‌اند:
1. بِشر بن عَمرو هَمداني؛ رجال شناسان وي را بر اساس برداشت از روايتي كه كشي در كتابش ذكر كرده است، ۵ از شرطة الخميس برشمرده‌اند؛ هر چند كه اينان خود سند روايت را «غير نقي» ارزيابي كرده و در نتيجه اطمينان بخش ندانسته‌اند. ۶
2. حبيب بن مُظاهر (يا مُظَهِّر) اسدي؛ در برخي از آثار متأخر و معاصر وي را ـ كه يكي از تابعين و از شهيدان كربلاست ـ از شرطة الخميس برشمرده‌اند ۷ . اين فقط يك برداشت از عبارتي دو پهلو از برقي است. ۸

1.در باره او ر.ک: قاموس الرجال، ج۱۱، ص۳۶۱.

2.برخي از معاصران احتمال داده‌اند كه «چنين شخصي هيچ گاه وجود خارجي نداشته و نام سليم بن قيس، تنها يك نام مستعار بود كه شيعيان كوفه از رهگذر تقيه، براي كتاب شديد اللحني كه در سا‌ل‌هاي ناآرام پاياني حكومت اموي عليه آن نظام و پايه‌هاي اعتقادي آن نشر كردند، به كار بردند. (ميراث مكتوب شيعه، ص۱۱۹؛ نيز: «پژوهشي در باره سليم بن قيس هلالي»، ص۸۹ ـ ۱۲۶).

3.اختيار معرفة الرجال، ص۵، ۱۰۳.

4.كتاب الرجال، ص۳ ـ ۵؛ نيز ر.ک: الاختصاص، ص۲ ـ ۳. وي در آنجا همان اطلاعات را بي كم و زياد و بدون آن كه نقد يا تعليقه‌اي بر آن بيفزايد، از برقي نقل كرده است.

5.اختيار معرفة الرجال، ص۵.

6.نقد الرجال، ج۱، ص۲۸۱؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۲۲؛ طرائف المقال، ج۲، ص۷۵؛ مستدركات علم رجال، ج۲، ص۳۲ ـ ۳۳.

7.المجالس الفاخرة، ص۱۹۲؛ انصار الحسين، ص۸۱؛ هامش التحرير الطاووسي، ص۱۷۸.

8.كتاب الرجال، ص۴.

صفحه از 189