اميرالمؤمنين عليه السلام بر ما گذشت و فرمود: در اين سپاه عضو شويد. به خدا از اين سپاه كه بگذريد، بقيه سپاه دوزخاند. مگر كساني كه كاري شبيه ايشان انجام دهند.
ه. محمد بن مسعود، از علي بن حسن، از مروك بن عبيد، از ابراهيم بن ابي البلاد، از مردي، از اصبغ روايت كرده است كه به او گفتم: اي اصبغ، چگونه شما را شرطة الخميس ناميدهاند؟ در پاسخ گفت: ما تضمين داديم كه در راه او (يعني اميرالمؤمنين عليه السلام) فداكاري و جانفشاني كنيم و او نيز فتح و ظفر را براي ما تضمين كرد. 1
اين روايتها ـ كه با در نظر داشتن معيارهاي حديثي شناختي جملگي ضعيف هستند 2 ـ ظاهراً از باب اشتهار آنها ميان اصحاب مورد قبول واقع شده 3 و رجال شناسان داوري خود را در باره اين جماعت بر پاية آن استوار ساختهاند. گفتني است علاوه بر رواياتي كه از نظر گذشت، گزارشهاي ديگري هم در دست است 4 كه نشان ميدهد برخي از غاليان خود را دنبال كنندگان راه و روش شرطة الخميس معرفي ميكردهاند يا دست كم ميكوشيدهاند از راه و رسم شرطة الخميس مؤيّدي براي رفتار ديني خود بيابند. به ديگر سخن، آمال خويش را در رفتار شرطة الخميس جست و جو ميكردهاند. اينك براي آگاهي از داوريهاي رجال شناسان آراي آنان را به صورت زير دسته بندي و عرضه ميدارد:
الف. از بعضي از اخبار، در باره شرطة الخميس مدح عظيم (چشمگير) مستفاد ميگردد. 5
ب. سخن اميرالمؤمنين عليه السلام به عبدالله بن يحيي حضرمي مدحي است كه از توثيق چيزي كم ندارد؛ بلكه ارزش آن از توثيق نيز بيشتر است. 6
ج. عضويت در شرطة الخميس براي اعتماد به يك راوي كافي است. 7
د. اين عنوان بر غايت ايمان كسي كه در حقّش چنين گفتهاند، دلالت دارد و همچنان كه جمعي از طايفة اماميه برآنند، ميتواند حاكي از وثاقت باشد؛ چه، خداوند مجاهدان را برنشستگان برتري داده است؛ 8 چه رسد به اعيان و گزيدگان ايشان كه آمادة جانفشاني بودهاند. 9
ه. اخبار رسيده در باره كساني كه در زمره شرطة الخميس معرفي شدهاند، حاكي از عدالت آنان، حتي چيزي بالاتر از عدالت است؛ چنان كه اين مطلب بر كسي كه در فهم اين اخبار تدبّر كند پوشيده
1.معرفة الرجال، ص۱۰۳؛ الاختصاص، ص۶۵.
2.نقد الرجال، ج۱، ص۲۸۱؛ جامع الرواة، ج۱، ص۱۲۲؛ طرائف المقال، ج۲، ص۷۶؛ معجم رجال الحديث، ج۳، ۲۲۱، ص۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ ج۱۰، ص۳۷۸.
3.مثلاً ر.ک: معجم رجال الحديث، ج۱۰، ص۳۷۸.
4.اختيار معرفة الرجال، ص۴۰۷؛ دلائل الامامة، ص۳۷۲؛ نيز: معجم رجال الحديث، ج۷، ص۱۲۴.
5.تنقيح المقال، ج۱، ص۱۹۶.
6.مستدركات علم رجال الحديث، ج۸، ص۲۰۰.
7.الوجيزة، ص۱۰۲.
8.سوره نساء، آيه ۹۵.
9.سماء المقال، ج۲، ص۲۴۶.