صدها راوي محدّث و فقيه، همرا با اقشار عظيم مردم، به گرداگرد امام معصوم شيعه جمع شدند و آن يادگار و فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله را بسان نگيني در ميان گرفتند و گروه بسياري از آنان، از شدّت عشق و مهر به خورشيد ولايت، ميگريستند و حتّي ركاب مركب حضرت را ميبوسيدند و... . ۱
خوشبختانه تاريخ، اگر چه خيلي كم، امّا گوشه هايي از اين حضور ميمون را به ثبت رسانده است که بايد آن را مشتي از خروار دانست.
بارزترين موضوعي که در سيرة امام رضا عليه السلام از مدينه تا مرو، به ويژه در نيشابور مشهود است، تلاش حضرت براي معرّفي جايگاه معصومين عليهم السلام در اين فرصت ميباشد. گويا مأمون نيز به خوبي بر اين امر واقف بود که امام عليه السلام هيچ گاه دست از هدايت خلق بر نمي دارد و از هر فرصتي براي اين منظور استفاده ميکند و لذا دستور داد تا کاروان حضرت را از مسير جبال (عراق عجم) و قم حرکت ندهند، بلکه از مسير بصره و اهواز و فارس به سوي خراسان حرکت دهند. ۲
نقش مهمّ ديگري كه حضور هر چند كوتاه مدّت امام رضا عليه السلام در خراسان و نيشابور، بر مكتب حديثي خراسان به جاي گذاشت، تصحيح برخي از كتب حديثي توسط آن حضرت بود. علاوه بر آن، در موارد متعدّدي، راويان با مراجعه به آن حضرت، حديث يا احاديثي كه در صحّت سند يا متن آن ترديد داشتند، بر ايشان عرضه كرده و تصحيح مينمودند، كه اين امر در ايجاد روندي صحيح در جريان نقل حديث در اين منطقه مؤثر بود. ۳
در اين دوران، ارتباطات بسيار مفيد و مؤثري بين آن حضرت و شيعيان برقرار ميشد و احاديث بسياري توسط آن حضرت به شيعيان افاضه شده است. نقش مناظرات كلامي آن حضرت با مخالفان، در تبيين ديدگاههاي شيعه در باره مسائل عقلي و كلامي رايج آن عصر، قابل توجه است. ۴ تأملّي در نوع سؤالات عرضه شده بر آن حضرت و پاسخها و احاديث آن جناب، و متن مناظرات نقل شده از ايشان، در منابع روايي، تا حدودي ميتواند جوّ فكري حاكم بر اين مناطق را نيز حكايت كند؛ به عنوان مثال، حديث معروف «سلسلة الذهب» ـ كه امام رضا عليه السلام به هنگام خروج و حركت به سمت مرو، در نيشابور، با حضور تعدادي بسيار از راويان شيعي و غير شيعي القا فرمودند ـ هم دلالت بر كثرت رُوات شيعي در اين ناحيه، و هم بر گرايشهاي فكري حاكم بر مكتب حديثي شيعه در نيشابور دارد. امام رضا عليه السلام از ميان همة احاديث كه ميدانستند، حديث «سلسله الذهب» را انتخاب كردند، كه در آن، به يكي از اصوليترين مسائل اعتقادي يعني «توحيد» ميپردازند و در ادامه، پذيرش ولايت و امامت خود را شرط قبولي توحيد از انسانها معرفي ميكنند:
كَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللهُ حِصْني فَمَنْ دَخَلَ حِصْني أَمِنَ مِنْ عَذابي»، و پس از مكثي و حركتي ميفرمايند: «بِشَرْطِها وَأَنَا مِنْ شُرُوطِها.۵
1.تاريخ نيشابور، ص۲۰۸؛ نيشابور شهر فيروزه، ص۴۷؛ عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج۲، ص۳۵.
2.اصول الکافي، ترجمه و شرح سيدجواد مصطفوي، ج۲، ص۴۰۷.
3.رجال الکشي، ص۲۲۴ ش ۴۰۱.
4.ر.ك: عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص۲۱۶؛ تحليلي از زندگي امام رضا عليه السلام، ج۷، ص۱۰۲ و ۱۶۸؛ سيرة الأئمة الاثني عشر، ج۲، ص۴۱۱.
5.عيون اخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص۱۴۵.