حوزه حديثی نيشابور از ابتدا تا اوايل قرن هفتم هجری - صفحه 221

عبدالله بود. عامربن سليم اسلمي، عثمان بن ابي العاص ثقفي، مُهَلَّب بن ابي صُفرَه، قيس بن ابي وديعه انصاري، ابو رفاعه تميم بن اُسَيد عَدوي، عفان بن حبيب، همام بن زيد، ابورمثه بن رفاعه و پسرش قريط، غالب بن عبدالله بن فضاله، عبد الرحمان بن سَمُره بن حبيب، سعيد بن حُرَيث، ابوبکر انصاري، خمخام، عباس بن مرداس سلمي، اقرع بن حابِس تميمي، ورقه بن حابِس تميمي، محتقربن اوس، قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب، اوس بن ثعلبه تميمي، کعب بن عيينه، عبدالله بن خازم سُلَمي، ابو عمرو انصاري، ماناهيه که به وسيله پيامبر صلي الله عليه و آله به «محمد» نامبردار شد. ۱

كثرت روات و محدّثان نيشابوري

يكي از ويژگي‌هاي مهم و اصلي حوزة حديثي نيشابور، كثرت اعجاب آور روات و محدّثان آن است. بر اساس آمار به دست آمده، تعداد محدّثان نيشابوري در طي چهار قرن اوّل هجري از همه شهرهاي ديگر ايران بيشتر بوده است؛ به عنوان مثال، تعداد محدّثان در شهرهاي:
نيشابور 833 نفر،
اصفهان 792 نفر،
مرو 669 نفر،
جرجان 559 نفر،
بخارا 552 نفر،
ري 474 نفر،
بلخ 444 نفر و به همين ترتيب. ۲
امّا منزلت محدّثان ايراني، بويژه محدّثان نيشابوري به اين آمار كمّي محدود نمي شود. آنان با تحمّل دشوارترين و طولاني‌ترين رحله‌هاي علمي، در جستجوي حديث، شرق و غرب عالم اسلام را در نورديدند و از هزاران شيخ و مشايخ حديث، سماع نمودند و شمار حيرت آوري از احاديث را فراهم آوردند. سپس با وضع ضابطه‌ها و شروطي، به نقد و پالايش آنچه كه گردآورده بودند، پرداختند و صحيح را از سقيم و قوي را از ضعيف جدا ساختند و احاديث گزيدة خود را در كتب صحاح و معاجم و مسانيد تدوين كردند كه پس از آنها اين كتاب‌ها به عنوان كتاب‌هاي مرجع مورد استفاده قرار گرفته و مي‌گيرد؛ به عنوان مثال، احمد بن حنبل مروزي 750 هزار حديث گرد آورد و از اين ميان، فقط سي هزار حديث را در «مسند» خود گنجانيد، يا بخاري و مسلم، هر يك از ميان سيصد هزار حديث كه شنيده و گردآورده بودند، به ترتيب 7397 و 7275 حديث را در كتب «صحيح» خود آوردند.
در ذيل تعداد محدّثان نيشابوري (آن دسته از محدّثاني كه بر نيشابوري بودن آنها تصريح شده است) را در قرون مختلف و در حوزه‌هاي شيعه و سنّي بيان مي‌كنيم: ۳

1.تاريخ نيشابور، ص۶۷ ـ ۷۱.

2.نقش ايرانيان در تدوين و نشر حديث، ص۲۴ و ۳۰.

3.بررسي و تحليل حوزة حديثي نيشابور از ابتدا تا اوايل قرن هفتم، ص۳۲۷.

صفحه از 235