البته شيخ طوسى در كتاب عدّة الاُصول درباره چند نفر گفته است كه فقط از افراد ثقه نقل مى كنند ۱ . بنا بر اين كه مفاد عبارات مورد بحث نيز همين حكم باشد، دراين صورت، ادّعاى كشّى لا اقل در مورد چند نفر مزبور از حالت انفراد بيرون مى آيد؛ ۲ ولى چنان كه خواهد آمد ، استفاده چنين معنايى از عبارت كشّى مورد ترديد است.
برخى از صاحب نظران، اشكالات مربوط به حجّيت اجماع منقول را هم ـ كه در اصول فقه مطرح شده ـ در برابر اجماع مورد ادّعاى كشّى قرار داده اند و گفته اند: تعبّد بر صحّت روايات اصحاب اجماع با استناد به اجماع منقول توسط كشّى، به ادّعاى اجماع بر حكم شرعى برمى گردد و در مباحث اصولى گفته ايم كه اجماع منقول به واسطه خبر واحد، حجّت نيست؛ زيرا ادّله حجّيت خبر واحد، اخبارى را كه بر مبناى حدسِ مُخبر است، شامل نمى شود . ۳
برخى ديگر در پاسخ به اين نظر، اصل تعبّد در حجّيت خبر واحد را به عنوان يك ظنّ معتبر منكر شده اند و گفته اند : معيار در پذيرش و اعتبار نشانه هاى تحصيل، نحوه اى از اطمينان نفسانى به صحّت آن است. در اين جا هم چون كشّى سه بار ـ آن هم در مورد افرادى كه انتظار هست چنين منزلتى داشته باشند ـ اين عبارات را آورده، چنين اطمينانى حاصل مى شود. ۴
آنچه مى توان در اين باره گفت، اين كه اوّلاً ادّعاى حصول اطمينان از كلام كشّى ـ با توجّه به آنچه قبلاً گفتيم ـ خيلى بعيد به نظر مى آيد.
ثانياً چالش حدسى بودن خبر در نقل اجماع به خبر واحد، ناشى از مبانى مختلف در كاشفيت اجماع از قول معصوم عليه السلام است كه امرى نظرى و به اصطلاح حدسى است نه حسّى .
1.عدّة الأصول، ج ۱، ص ۱۵۴.
2.ر.ك: بحوث فى فقه الرجال، ص ۱۲۸ ؛ وسائل الشيعة، ج ۲۰، ص ۸۰.
3.معجم رجال الحديث، ج ۱، ص ۶۲.
4.بحوث فى فقه الرجال، ص ۱۲۹.