همسان با روايات مسند ديگران دانسته اند. لذا به روايت هاى مُرسل اين افراد ـ هر چند از منفردات آنها باشد ـ عمل مى كنند.
حاجى نورى مى گويد: عبارت فوق به همان نقل اجماع كشّى اشاره دارد و بيان مى كند كه مراد از آن ، برداشت چهارم است؛ امّا اين كه اشاره به همان نقل كشّى دارد ، از آن روست كه بين دانشمندان رجال، هيچ دسته ديگرى از راويان غير از اصحاب اجماع وجود ندارند كه به عنوان افراد موثّق، داراى صفات برجسته و معروفى باشند. پس مراد شيخ هم همين افراد است؛ ۱ امّا انطباق اين كلام بر قول چهارم هم روشن است . قول چهارم مى گفت كه اصحاب اجماع ، كسانى هستند كه از غير ثقه ، نقلِ حديث نمى كنند . پس احاديث مُرسل آنها از معصوم عليه السلام معتبر است ، چنان كه از هر كه نقل كنند ، حكم به وثاقت او مى شود . ۲
امّا استدلال هاى حاجى نورى بر قول چهارم ، مورد نقد برخى صاحب نظران قرار گرفته است . قبلاً نقد وجوهى كه صاحب نظر ياد شده در ردّ قول اوّل آورد ، گفته شد ؛ امّا وجوهى كه اخيرا براى اثبات اين قول نقل كرديم نيز مورد ايراد ايشان واقع شده است ، با اين توضيح كه وجوه تلازم را يك وجه به حساب آورده اند و در ردّ آن نوشته اند : اوّلاً لازمه اين كه بگوييم اصحاب اجماع فقط از ثقه نقل مى كنند ، اين است كه اگر در موردى روايات متواتر يا مستفيض باشد ، ولى راوى آنها براى اين افراد ثقه نباشد ، آن روايات را نقل نكنند .اين لازم را نمى توان پذيرفت ، زيرا دليلى ندارد روايت هاى متواتر يا مستفيض كه قابل اعتماد هم هستند ، به دليل عدم وثاقت راويان ترك شوند . امروزه نيز تفكيك روايات متواتر و مستفيض از غير آن براى ما ممكن نيست تا بگوييم موضوع سخن ، روايات متواتر و مستفيض نيست . ۳