119
مباني حجيّت آراي رجالي

همسان با روايات مسند ديگران دانسته اند. لذا به روايت هاى مُرسل اين افراد ـ هر چند از منفردات آنها باشد ـ عمل مى كنند.
حاجى نورى مى گويد: عبارت فوق به همان نقل اجماع كشّى اشاره دارد و بيان مى كند كه مراد از آن ، برداشت چهارم است؛ امّا اين كه اشاره به همان نقل كشّى دارد ، از آن روست كه بين دانشمندان رجال، هيچ دسته ديگرى از راويان غير از اصحاب اجماع وجود ندارند كه به عنوان افراد موثّق، داراى صفات برجسته و معروفى باشند. پس مراد شيخ هم همين افراد است؛ ۱ امّا انطباق اين كلام بر قول چهارم هم روشن است . قول چهارم مى گفت كه اصحاب اجماع ، كسانى هستند كه از غير ثقه ، نقلِ حديث نمى كنند . پس احاديث مُرسل آنها از معصوم عليه السلام معتبر است ، چنان كه از هر كه نقل كنند ، حكم به وثاقت او مى شود . ۲
امّا استدلال هاى حاجى نورى بر قول چهارم ، مورد نقد برخى صاحب نظران قرار گرفته است . قبلاً نقد وجوهى كه صاحب نظر ياد شده در ردّ قول اوّل آورد ، گفته شد ؛ امّا وجوهى كه اخيرا براى اثبات اين قول نقل كرديم نيز مورد ايراد ايشان واقع شده است ، با اين توضيح كه وجوه تلازم را يك وجه به حساب آورده اند و در ردّ آن نوشته اند : اوّلاً لازمه اين كه بگوييم اصحاب اجماع فقط از ثقه نقل مى كنند ، اين است كه اگر در موردى روايات متواتر يا مستفيض باشد ، ولى راوى آنها براى اين افراد ثقه نباشد ، آن روايات را نقل نكنند .اين لازم را نمى توان پذيرفت ، زيرا دليلى ندارد روايت هاى متواتر يا مستفيض كه قابل اعتماد هم هستند ، به دليل عدم وثاقت راويان ترك شوند . امروزه نيز تفكيك روايات متواتر و مستفيض از غير آن براى ما ممكن نيست تا بگوييم موضوع سخن ، روايات متواتر و مستفيض نيست . ۳

1.مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۷۵۸.

2.همان ، ص۷۶۳ .

3.كلّيات فى علم الرجال ، ص۲۰۲ .


مباني حجيّت آراي رجالي
118

و وثاقت كسانى است كه از آنها نقل مى كنند. ۱
ثالثاً محال عادى است كه بگوييم تصحيح روايات اين افراد با عنايت به قرائن مختلف و بدون لحاظ وثاقت راويان بوده است؛ زيرا مجموعه احاديث اين افراد در جوامع روايى بسيار فراوان است؛ بلكه در سند غالب روايات شيعه، يكى از اين افراد يافت مى شود. ۲
امّا وجه مستقلّى هم براى اثبات قول چهارم با هر دو قسمت آن مى آورندبراى توضيح بيشتر، ر.ك: قسمت اوّل: تصحيح، وصف متن حديث است. قسمت دوم: تصحيح ملازم است با توثيق اين افراد در سند تا معصوم عليه السلام. سخنى از شيخ طوسى كه در آن برخى از راويان مشهور را شمارش مى كند و مى گويد: «اينان روايت نمى كنند، مگر از افراد موثّق»، بيانى است برگرفته از همين نقل اجماع توسط كشّى . شيخ طوسى در آن كلام مى گويد:
سوّت الطائفة بين ما رواه محمّد بن أبي عمير وصفوان بن يحيى وأحمد بن محمّد بن أبي نصر وغيرهم من الثقات الذين عُرفوا بأنّهم لا يروون ولا يرسلون إلاّ ممّن يوثّق به وبين ما يسنده غيرهم ولذلك عملوا بمراسيلهم اذا انفرد عن رواية غيرهم. ۳
دانشمندان اسلامى آنچه را كه [به صورت مرسل] محمّد بن ابى عمير، صفوان بن يحيى و احمد بن محمّد بن ابى نصر و مانند اينها (از افراد ثقه اى كه معروف اند روايت نمى كنند، مگر از افراد ثقه) نقل كرده اند،

1.همان جا: «... لوجهين الأولى ان العصابة...».

2.همان جا. برخى از صاحب نظران در اين جا وجه ديگرى را هم از قول حاجى نورى افزوده اند و آن، استفاده از تعبير رجاليان است كه درباره كسى مى گويند: «صحيح الحديث» (كلّيات فى علم الرجال، ص ۲۰۷)؛ ولى مرحوم نورى اين سخن را در تنبيهات بحث آورده (مستدرك الوسائل، ج ۳، ص ۷۶۹) و غرض او استفاده از آنچه در بحث اصحاب اجماع آورده، براى بحث ديگرى است و آن بحث اين است كه : آيا مى توان كسانى را كه رجاليان درباره او مى گويند : «صحيح الحديث»، همانند اصحاب اجماع خود و كسانى كه از آنها روايت مى كنند ، موثّق بدانيم يا نه؟ اين بحث را بعداً مطرح خواهيم كرد.

3.عدّة الأصول، ج ۱، ص ۱۵۴.

  • نام منبع :
    مباني حجيّت آراي رجالي
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 43994
صفحه از 255
پرینت  ارسال به