و ظريف قول اوّل و دوم ، مفاد قول اوّل را در برابر قول دوم آورده است . آنچه او گفته ، تمجيد و ستايش اين افراد (در فقاهت و يا ساير صفات) است با تأكيد بر اين كه دانشمندان ما گفتار و روايت اينها را بدون دغدغه مى پذيرند و تصديق مى كنند . ما با تحليل خود و تفاوتى كه مى توان بين وثاقت و تصديق گفتار گذاشت ، مفاد قول اوّل را به دست آورده ايم .
با وجود قرائن ياد شده براى قول اوّل ، بر فرض كه قرائنى براى ساير اقوال هم وجود داشته باشد ، باز هم نهايتا قول اوّل ترجيح دارد ؛ چرا كه ظهور اوّلى عرفى و لغوى سخن هم در مفاد تصحيح و هم در مفاد «ما يصحّ» در همين قول است . ساير اقوال در هر يك از اين دو يا هر دو آنها ، خلافِ ظاهر است . به علاوه ، در نقض قول چهارم گفته اند اين افراد ، در مواردى از غير ثقه ، بلكه از كسانى كه ضعف آنها ثابت است ، نقل حديث كرده اند. ۱
2 ـ 1 . كسانى كه با عنوان «صحيح الحديث» ياد شده اند
مرحوم نورى در يكى از نكاتى كه با عنوان «تنبيه (تذكّر)» پس از بحث اصحاب اجماع آورده ، عنوان عام ديگرى را در شيوه ارزشيابى اعتماد بر رجال مطرح مى كند . وى مى گويد : اگر رجاليان راوى اى را با عنوان «صحيح الحديث» توصيف كنند ، معناى آن ، وثاقت اين فرد و همه كسانى است كه بين او تا معصوم عليه السلام در سلسله سند واقع شده اند . او اين سخن را مبتنى بر بحثى كرده كه در اصحاب اجماع آورده و ادّعا كرده كه صحيح دانستن روايت نزد قدما ، ملازم است با ثقه دانستن همه راويان آن روايت . ۲
اين مبنا را قبلاً در بحث اصحاب اجماع نقل كرده ، از قول برخى صاحب نظران